برنامه ريزي برای دستيابي به نظام جامع مديريت بحران با هدف کاهش آثارمخرب حوادث غيرمترقبه با نگرشي بر ابعاد مديريت بحران در زلزله ديماه 1382شهرستان بم

انسان از ابتداي حياتش بر روي کره زمين همواره توسط نيروهاي طبيعت همچون زلزله که يکي از مشخصات سياره ماست وهرساله در سراسر جهان هزاران قرباني گرفته وخسارتهاي مالي فراواني وارد مي کند به گونه اي شديد وبي رحمانه مورد تهديد بوده است .
زلزله حادثه اي است که بطور ناگهاني ويا فزاينده اي روي مي دهد و با تهديد زندگي بشری و مختل کردن سيرعمومي امورات مردم تلفات وخسارات بسياري را به جامعه انساني تحميل مي کند به گونه اي که مقابله با آن نيازمند بسيج امکانات وانجام اقدامات اساسي وفوق العاده نسبت به حالت عادی است . مديريت بحران راه مقابله با آثار زلزله است. در اين مقاله سعي بر اين است تا با بيان تعريفي از بحران ومديريت بحران , اصول ومباني برنامه ريزي براي دستيابي به نظام جامع مديريت بحران شرح داده شود.
1- مقدمه:
شواهد زمين شناسي نشان مي دهند که از ميليون ها سال قبل از شروع حيات موجودات زنده بر روي کره زمين اين سياره با پديده ای ويرانگر به نام زمينلرزه مواجه بوده است وبارها آنرا تجربه نموده است.انسان نيز در طول شناخته شده حياتش همواره توسط نيروهاي خصمانه طبيعت که شايد زلزله مخرب ترين آنها باشد به گونه اي شديد وبي رحمانه مورد تهديد بوده است. زلزله يکي ازمشخصات سياره ماست که به تنهايي در سراسر جهان هزاران زندگي را قرباني وخسارات مالي فراواني وارد کرده است وبه دليل گستردگي قلمرو و نيز وسعت وشدت خساراتي که وارد مي سازد يکي از شناخته شده ترين بلاياي طبيعي جهان است. زلزله از جمله عواملي است که مي تواند به بروز بحران منجر شود . بانظر به قرارگيري کشور ايران در منطقه لرزه خيز دنيا وغير قابل پيش بيني بودن مکان و زمان زلزله وجود طرح جامع مديريت بحران براي کاهش خطرات وضايعات ناشي از بروزآن بسيار مهم وحياتي است. يکي از مهمترين فاکتورهايي که در افزايش ويا کاهش ميزان خسارتها وتلفات انساني در زمان بروز بلاياي طبيعي تاثير فراواني دارد وجود ويا فقدان سيستم مديريت بحران کارا مي باشد.ساماندهي* و يا تدوين* ساختاري* مناسب* براي* مديريت* زمين*لرزه* (مديريت* بحران*) به* منظور اجراي* فرآيندمنتج* به* مقابله* بابحران* زمينلرزه* در كشور به*ويژه* در شهرهاي* مهم* و بزرگ* درابعادپيشگيري*، كاهش*خطرات*،پاسخگويي*، امداد و نجات*، خدمات* پشتيباني، بهبود و بازسازي* است.
2- بحران :
حادثه اي است که بطور ناگهاني ويا فزاينده اي روي مي دهد وبا تهديد زندگي بشری و مختل کردن سيرعمومي امورات مردم آن منطقه تلفات وخسارات بسياري را به جامعه انساني تحميل مي کند به گونه اي که مقابله با آن نيازمند بسيج امکانات وانجام اقدامات اساسي وفوق العاده نسبت به حالت عادی است . بصورت دقيق تر بحران عبارت است از عدم انطباق بين نيازها و منابع. بدين معني که در شرايط عادی توازن بين نيازهاي جامعه از يک سو وتوانمنديها ومنابع موجود از طرف ديگر برقرار است.با بروز شرايط بحراني که مي تواند نتيجه بروز هر اتفاق غيرعادی و پيش بينی نشده طبيعی و غير طبيعی همچون زلزله، سيل، طوفانهای بزرگ، جنگ و ... باشد، بدليل شرايط خاصی که بر جامعه تحميل می¬شود، ديگر شاهد توازن بين نيازها و منابع نخواهيم بود.با بروز شرايط بحرانی توانمنديها بدليل آسيب ديدگی زير ساختها بشدت کاهش می¬يابد که معمولا با روانه کردن کمک به مناطق بحران زده سعی در جبران اين افت منابع می کنند. از سوی ديگر، با وجود اينکه تعداد نيازها در شرايط بحرانی بسيار محدود می¬شود، ولی ميزان تقاضا برای همين تعداد اندک نيازها آنچنان افزايش می¬يابد که بار بسيار زيادی را به جامعه تحميل می¬نمايد.برای مثال در يک منطقه آسيب ديده از زلزله، با تخريب و از بين رفتن انبارها و راههای ارتباطی توان ارائه خدمات کاهش مي يابد. نياز به برخی موارد همچون امکانات ورزشی و تفريحی بصورت موقت از بين رفته و حجم بسيار بالايي از تقاضا برای نيازهای اوليه از جمله خوراک، پوشاک، سرپناه موقت و ... ايجاد می¬گردد . بحران*ها به* عوامل* بسيار زيادي* از جمله* عوامل* طبيعي* و عوامل* انساني* بستگي* دارد و در هنگام* وقوع،* ساختارپيچيده*اي* به خود مي*گيرند كه* مبارزه* با آنها را عملاً دشوار مي*نمايد. در ميان* افرادي* كه* با مديريت* كاهش* اثرات*نامطلوب* سوانح* طبيعي* سرو كار دارند عموماً نظريه* جامع* و فراگيري* كه* در رابطه* با اولويت*ها و اصولاً مديريت*اين* گونه* سوانح* باشد وجود ندارد و در نتيجه* مديران* نظام*، تشكيلات* معيني* را برحسب* فرضيات* موجود سازمان*داده* و وارد عمل* مي*نمايند . با توجه* به* لرزه* خيزي* ايران*، نياز مبرمي* به* تدوين* روشي* منسجم*، براي* مديريت* اين* سانحه* طبيعي* احساس* مي*شود، كه* برپايه* اصول* علمي* دانش* زمين لرزه*، آسيب* پذيري* و در نهايت* مديريت* با توجه* به* ابعاد گسترده* پيامد آن،* استوارباشد.قريب پنج قرن از عمر ظاهر شدن واژه بحران (CRISIN) در زبان لاتين سپري شده و طي دو قرن اخير واژه هاي CRISIS و CRISE در زبــانهاي انگليسي و فرانسه از ادبيات گسترده اي برخوردار شده اند. اگر در تعريف بحران در حوزه هاي سياسي - فرهنگي به دليل نگرشهاي ذاتاً جهت دار ذينفعان توافق عامي وجود ندارد اما در حوزه هاي علوم تجربي و پزشكي و هر آنجا كه مقياسهاي كمّي به كمك گرفته مي شوند جدال كمتري در درجه بندي (مراحل پايين خروج از حالت عادي تا رسيدن به حد بحران) و تعريف بحران وجود دارد. (1,2)
3- مديريت بحران:
از اواخر قرن گذشته به دليل خسارات وتلفات زياد سوانح طبيعي توجه سازمانهاي دولتي وغير دولتي در کشورهاي توسعه يافته معطوف به شناخت ساز وکار اين سوانح وايجاد تمهيداتي براي مديريت بر آنها گرديد.سازمان ملل متحد نيز با هدف فراهم آوردن زمينه تلاش جهاني براي نيل به محيط ايمن در مقابل سوانح طبيعي وکاهش آثار آنها آخرين دهه قرن گذشته را به عنوان دهه بين المللي کاهش آثار بلاياي طبيعي(IDNDR)نامگذاري نمود که يکي از اهداف هفت گانه اين دهه مديريت بحران بوده است.يک ضرب المثل چيني درباره تاکتيکهاي جنگي مي گويد:"شما مي توانيد به پيروزي مطمئن باشيد اگر خودتان ودشمنتان را به خوبي بشناسيد". اين جمله مي تواند به عنوان اساسي ترين دستورالعمل اجرايي مديريت بحران محسوب گردد به دليل اينکه ارزيابي خطر پذيري ناشي از وقوع بحران وتشخيص وبهينه سازي منابع ضد بحران ارکان اساسي طرح وبرنامه مديريت بحران راتشکيل مي دهند. در واقع مديريت بحران فرايند کاهش خطر پذيري سانحه با استفاده ازمنابع ضد بحران به گونه اي کاراواثربخش است . مديريت بحران علمي است کاربردي که به وسيله مشاهده سيستماتيک بحرانهاي پيشين وتجزيه وتحليل آنها درجستجوي يافتن ابزاري است که به وسيله آنها ازيک سو بتوان ازوقوع فجايع پيشگيري نمود ويا براي مقابله با آنها آماده شد وازسوي ديگردرصورت وقوع آنها نسبت به امدادرساني سريع وبهبوداوضاع اقدام نمود. مديريت بحران علم نويني است که درسطح مختلف کشوری مي تواند اشکال مختلف ومتفاوتي داشته باشد. در مديريت بحران خطرات بالقوه ومنابع موجود مورد ارزيابي قرارگرفته وتلاش مي شود که با برنامه ريزي هاي فني ودقيق ميان منابع وتواناييهاي موجود ونيز خطرات احتمالي زلزله توازن برقرار شده تا با کمک منابع موجود بتوان بحران را کنترل کرد.بحران از هر نوع که باشد آثار قابل ملاحظه اي بر جامعه خواهد داشت. بحرانها از لحاظ ماهيت بزرگي وشدت تفاوتهاي اساسي دارند که مي توانند پتانسيلهاي اجرايي سازمانهاي درگيررا دچار اختلال نمايند.مديريت بحران زلزله يک موضوع مديريتي صرف نمي باشد بلکه تابع ويژگي هاي ژئوفيزيکي ساختگاه و ويژگيهاي مهندسي مستحدثات است. درحقيقت مديريت بحران زمينلرزه به معني ايجادتمهيداتي مديريتي ومهندسي براي مقابله با زلزله است که به کاهش آثارآن منتهي مي شود واين تمهيدات براساس شناخت ژئوفيزيکي ومهندسي زلزله وآثار وعوارض آن مي گردند.
مديريت بحران دارای چهار رکن اساسي زيراست:
- کاهش خسارات
- آمادگي
- واکنش
- بازسازی وعادی سازی
برخي ويژگي هاي مديريت بحران عبارتنداز:
- زمينه هاي مشارکت مردم رادرآمادگي ومقابله با بحران وکاهش اثرات بلاياي طبيعي فراهم مي آورد
- به نياز آسيب ديدگان واقف مي شود.
- مديريت مستقل وپرداختن به عمليات امداد رساني جديد را تشويق مي کند.
- به توسعه عمليات مقابله با بحران وآمادگي در برابر بحران اهميت مي دهد.
- به کاري که درباره آن بهترين اطلاعات وآگاهي را دارد دست مي زند.
- سازماندهي ساده وکارمندان ستادي اندکي دارد. ]3[
نقاط اشتراک اغلب بحرانها عبارتند از:
الف- نياز به تصميم گيري هاي فوري با توجه به بحراني بودن شرايط
ب- محدود بودن راه حلها : در صورتي که مديريت بحران در يک کشور مبتني بر روشهای سنتي باشد اين راه حلها بيشتر محدود خواهند بود.
پ- تصميمات غلط عواقب زيان بار ودر برخي موارد جبران ناپذير به دنبال خواهد داشت.
ت- در يک بحران سازمانها وادارات مختلفي(در کشور ما نهادهايي همچون وزارت بهداشت،هلال احمر،سپاه پاسداران،بسيج وارتش جمهوري اسلامي ايران)درگيرخواهند بودکه درصورت برنامه ريزي غلط دربيشتر موارد دچار تداخل وظايف مي شوند.
1-3- تقسيم بندي مديريت بحران:
دريک تقسيم بندي کلي مي توان مديريت بحران رابه دوبخش تقسيم نمود:مديريت دولتي ومديريت غير دولتي.درکشورما مديريت بحران بيشتر جنبه سنتي دارد.درديدکلان به امر مديريت بحران متوجه می¬شويم که معمولا بصورت سنتی مراحل زمانی زلزله را به سه مرحله قبل، حين و پس از زلزله تقسيم بندی می¬کنند. از سوی ديگر در کشور ما همواره تصور بر اين بوده است که مديريت بر بحران فقط مختص پس از وقوع بحران است و هيچ نيازی به آمادگی برای مقابله برای مديريت بر بحران نيست و تمام تصميمات بصورت همزمان گرفته می¬شود. يعنی تمام مديرانی که تا زمان وقوع زمين لرزه کوچکترين آموزشی در زمينه همکاری به هنگام بحران و ... نديده¬اند، با وقوع زلزله، در ستاد بحران تشکيل شده، حاضر می¬شوند. اين نظامی بوده است که تا کنون در کشور ما جاری بوده که نتايج عملکرد بر اساس چنين روشی را می¬توانيم از زلزله¬های گذشته و عملکردهای گذشته شاهد باشيم . در صورتی که تمام برنامه های اجرايي مديريتها می¬بايست برای مواقع بحرانی از قبل طراحی و تمرين شده باشند. همانگونه که تمام مقاوم سازيها و ايمن سازيها بايد قبل از وقوع زلزله انجام پذيرد. آنچه که برای بعد از زلزله می¬ماند عملکرد صحيح بر اساس برنامه ريزيهای از قبل تهيه شده و استفاده بجا، بموقع و صحيح از مواد و ملزومات آماده شده برای شرايط بحرانی است. آنها كه در اقدامات پيشگيرانه موفق تر بودند شانس موفقيت مديريت بحران بيشتر، هزينه هاي آن كمتر و وظايف آن آسانتر خواهد بود. در هنگام وقوع بحراني مانند زلزله به منظور جلوگيري از پراكنده كاري يا هرز رفتن نيروها و زمان و ايجاد انسجام، يكپارچگي و هماهنگي بين نيروي امدادي و مديريت بحران لازم است كه معمولاً اقدام اساسي رادردستوركار خود قرار دهد.[2]
4-جايگاه برنامه ريزی در چرخه مديريت بحران :
در چرخه مديريت بحران برنامه ريزي فرآيند اصلي محسوب ميشود. با برنامه ريزي مناسب مي توان علاوه بر تحقق اهداف سازماني در زمينه اجرايي با بهره گيري ازحداکثر توان حداقل اتلاف منابع را انتظار داشت.برنامه ريزي هاي شهري وعملياتي به شرط اينکه در چارچوب برنامه راهبردي مديريت بحران کشور باشند موفق خواهند بود. در اين مقاله با توجه به خط مشي اجرايي مورد نظر ودر قالب طرح راهبردي مديريت بحران طرح يک برنامه مدون آمادگي در برابر زلزله ارائه مي گردد:[4]
الف- معرفي مراحل مختلف برنامه ريزي:
براي نيل به يک برنامه مدون آمادگي و مديريتي از فهرست ده مرحله اي زير مي توان استفاده نمود:
-انگيزش وتوجه مسوولين به امر زلزله در منطقه
- مشخص نمودن محدوديتهاي اقتصادي وسياسي در شهر
- تشکيل کميته شوراي شهر
- مرور برنامه هاي موجود شهري وفعاليتهاي پشتيباني در مواقع اضطراري شهر
- برآورد آسيب پذيري وارزيابي خطر مناطق مختلف شهر
- بنا نهادن فرضيات کليدي در خصوص شهر
- پذيرش اهداف وضروريات
- تشکيل کميته هاي کاري
- تهيه چارت تشکيلاتي
- تقسيم کار وتخصيص وظايف
1-4-طراحي واجراي برنامه
در طراحي واجراي برنامه از خدماتي همچون تشکيل کميته های کاری،مروري بر مطالب مورد نياز وکارهاي قبلي و تعيين فعاليت واقدامات لازم بهره گرفت. براي دستيابي به اجراي موثر برنامه مي توان به مواردي همچون تفويض اختيارات به افراد ذيصلاح,يد بر آموزش ، کنترل ونظارت مداوم ،شناخت موانع وکمکهاي محيطي و....اشاره نمود.
2-4- الگوي برنامه ريزي براي مقابله با بحران ناشي از زلزله:
الگوي مناسب براي برنامه ريزي مقابله با بحران ناشي اززلزله دريک شهر شامل چهار مرحله زير مي باشد:] 5]
-تعيين هدف کلي واهداف عملياتي مقابله با بحران:
براي تحقق اين هدف بايستي چهار موضوع اساسي زير مدنظر باشند:
- ايجاد مصونيت درمقابل خطرات ناشي از زلزله:
اين امرميتواند علاوه برمصون نمودن شهر دربرابر زلزله شامل مصونيت جاني درمقابل عوامل آسيب رسان نشات گرفته ازعوامل آسيب پذير زلزله باشد.
-کنترل وضعيت پس از زمينلرزه:
به عنوان مثال مي توان به اقدامات بهداشتي که به جلوگيري از افزايش صدمات جسمي -رواني و مرگ وميرمنجرمي شودويا تامين مايحتاج زندگي براي مجروحين وبازماندگان فاجعه اشاره کرد.
- تامين امنيت در جامعه:
پس از زلزله بايد امنيت را درجامعه برقرارکرد همانگونه که همگان شاهد بوديم پس از زلزله تلخ شهر بم در همان مراحل اوليه پس از حادثه امنيت شهر بروات به ارتش جمهوري اسلامي ايران سپرده شد .
- ايجاد زمينه هاي مناسب براي اقدامات پس از بحران :
پس از بحران زمينه هاي مناسبي براي بهبودبازسازي توسعه مجددوايجاد کار بايد فراهم کرد.
3-4- شناخت موانع وکمکهاي محيطي وسازماني موجود براي مقابله:
موانع محيطي و سازماني جهت مقابله در دو دسته کلي آسيب رسانها وآسيب پذيرها وکمکها تحت عنوان امکانات مقابله بايد مدنظر بوده وبررسي شوند.
5-روند برنامه ريزي براي دستيابي به طرح جامع مديريت بحران:
براي دستيابي به يک سيستم جامع مديريت بحران ابتدا بايد چرخه مديريت بحران را به دقت شناسايي وبعد برای مراحل مختلف اين چرخه برنامه ريزي نمود.مساله مهم براي تحقق ساختار تشکيلاتي وسازماني مناسب براي مديريت بحران در کشور ويا شهرها توجه خاص به خصوصيات ويژه سازماني مديريت بحران مي باشد. اين ساختار بايد:
- سيستم تشکيلاتي وسازماني مديريت بحران وسيستم تشکيلاتي دولتي را مجددا شبيه سازي وايجاد ننمايد.
- مستقل از دولت اقدام نکند.
- سازمانها ونهادهاي دولتي را تحت کنترل خود در نياورد.
- خارج از منشور ويا شرح خدمات تنظيم شده به وسيله دولت مگر در شرايط بسيار خاص واضطراري عمل ننمايد.
6-فعاليتها وريز فعاليتهاي مديريتي شرح خدمات وخط مشي هاي اجرايي مديريت بحران:
اين فعاليتها براي مراحل مختلف بحران همچون جدول زير تهيه وريز مديريت وشرح خدمات نيز بر اساس آنها تعيين مي گردد.ودر نهايت وظايف وخط مشي هاي اجرايي هر فعاليت مديريتي تعريف وبه محدوده آن اشاره مي گردد.توصيه مي شود که با توجه به نيازهاي برنامه بايستي درروندبرنامه ريزي براي سهولت انجام اقدامات وفعاليتها تغييراتي صورت گيرد. [6]


8-ابعاد مديريت بحران در زلزله شهر بم :
آنچه در حادثه بم بسيار نمايان بوده و مورد نقد كارشناسان و مردم نيز قرار گرفت مديريت بحران حادثه بم بود.بسياري سازمانهاي مسئول را دراين بخش ناكارآمد تلقي نمودندوگروهي بي نظمي، تعلل وكندي، اثربخشي پايين اين حادثه رابه كل نظام مديريت كشوردرعرصه هاي اقتصادي، صنعتي و ….تعميم دادند.اما درمقابل برخي نيز نظام مديريت بحران رادر اين واقعه كارآمد شمرده و برفزوني نقاط قوت برنقاط ضعف تكيه داشتند.مقاله دراينجا نگاه خاصي به مديريت بحران در بم دارد البته با ذكر اين تذكر مهم كه:
1) در تحليل نبايد از ميزان و عمق فاجعه بم غافل بود.
۲) مقصود از نقد مديريت بحران در بم بدگوئي از افراد يا گروهها و سازمانها نيست، بزرگ نمائي مشكلات و يا به چالش طلبيدن مجموعه نظام مديريت كشور نيست كه اگر اينها هدف باشند هر تحليلي را به خطا خواهد برد. هدف بررسي همه جانبه حادثه (در حد يك مقاله) با تاكيد بر نقاط قوت و ضعف بمنظور اصلاح در بحرانهاي آتي است.
حال نگاهي گذرا داريم بر ابعاد مديريت بحران در زلزله بم اين بخش در دو قسمت نقاط قوت و ضعف خواهد آمد.
نقاط قوت:
1) ابعاد رسانه اي؛
يكي از نقاط قوت مديريت بحران زلزله بم ابعاد رسانه اي آن بوده است بجز ساعات اوليه كه هنوز حساسيت و ابعاد مساله ناگفته و ناشناخته بود عملاً صداوسيما، مطبوعات و رسانه هاي داخلي و خارجي بيشترين نقش را در بسيج مردم، ايجاد انگيزش مضاعف در دستگاههاي مسئول و انعكاس نقاط قوت و ضعف عمليات در بم داشتند.
۲) كنترل سريع اوضاع؛
با توجه به ابعاد آن، نكاتي كه پيشتر درخصوص حادثه بم بيان شد ازنقاط قوت بحران بم بود، بطوري كه يك شهر مخروبه پس از چند روز دوباره جان گرفته و اوضاع درحد قابل قبولي قرارگرفت. البته طبيعي است حجم و عمق حادثه بحدي بود كه تصور آن جز براي كساني كه از نزديك بم را پس از زلزله ديده اند. قابل درك نبوده لذا بخش سرعت كنترل باتوجه به فاجعه قابل قبول بوده اين مطلب در برخي گزارشهاي امدادگران خارجي نيز مطرح شده است.
۳) حضور مسئولين بلندپايه نظام؛
حضورمسئولين بلندپايه نظام درروزهاي اوليه حادثه ومديريت در صحنه نيز نكته مهم و قابل توجهي بود، بويژه بازديدهاي مقام معظم رهبري ورياست محترم جمهوري بسيار روحيه بخش و اثربخش بوده است.
٤) عمليات لجستيك؛
عمليات لجستيك بخصوص در بعد هوايي آن بسيار خوب بود و سرعت تعمير فرودگاه بم با استفاده از امكانات نيروهاي مسلح هرچند با كمي تاخير اما اثربخش صورت گرفت.
نقاط ضعف:
قبل از آنكه نقاظ ضعف مديريت بحران بم را مطرح نماييم بايد متذكر شد كه:
اولاً)بيان نقاط ضعف بمنزلة چشمپوشي زحمت عظيم وتلاش والاي افرادنيست بلكه جهت تقويت نقاط قوت ورفع نقاط ضعف است.
ثانياً) برخي از اين موارد مختص حادثه بم و برخي قبل از اين حادثه هستند.
1) ايران يكي از كشورهاي حادثه خيز (بويژه سيل، زلزله) است. آينده نگري در اين خصوص حكم مي كند كه يك ستاد فعال حوادث غيرمترقبه با دستورالعملها، امكانات و بودجه مناسب با محوريت واحدهاي درگير و عملياتي (اصطلاحاً در صحنه) بطور آماده در كشور حضور داشته باشند. بطوريكه امكانات و وسايل موردنياز براي امداد و نجات، اسكان و … در چندين منطقه حاضر بوده و در اسرع وقت به منطقه ارسال گردد. چادر، دارو….آماده و ازقبل بارگيري شده تا درصورت وقوع حادثه زمان زيادي صرف بارگيري نشود.دراين خصوص متاسفانه هرچند بصورت ظاهري ستادهاي مربوطه دركشور وجوددارند اما درعمل مدت زمان زيادي طول ميكشد تااين ستادها فعال شده، امكانات شناسايي شده، بارگيري و در صحنه ها حاضر شوند. ضمن اينكه معمولاً محوريت و مديريت ستاد و خاصه بودجه هاي مربوطه در اختيار نيروهاي در صحنه نيست بلكه سازمان ديگري كه بيشتر نقش تصادفي و يا هماهنگي هاي كلان را دارد متولي مي شود.
2) عمليات اطلاع رساني در حادثه بم بسيار ضعيف بود، بطوري كه آمار ضد و نقيض، در موارد متعددي اعلام مي شد، كه بسياري از نمونه هاي آن در اذهان باقي مانده است. البته طبيعي است برآورد تلفات مالي و انساني و يا درصد خرابي دقيق در ابتدا ممكن نيست اما در حادثه بم ضعف اطلاع رساني بويژه در روزهاي اوليه بحدي بود كه برخي اوقات اخبار كاملاً متناقض منتشر مي شد
3) عمليات امداد و نجات با ضعفهاي اساسي روبرو بود علت آن را مي توان در موارد متعددي برشمرد كه ذكر آن خارج از حوصله اين مقاله است اما پس از گذشت ۲روز هنوز مردم مجبور بودند از دست و يا وسايل اوليه براي خاك برداري بهره جويند و ماشين هاي خاكبرداري با تاخير قابل ملاحظه اي وارد ميدان شدند. تاخير در عمليات نجات كه حتي در آن تفاوت بين يك مرده با يك مصدوم و يا يك انسان سالم به كوتاهي چند ثانيه است، در حادثه بم بسيار چشمگير بود و به خاطر بي نظمي دراين عمليات و عدم سازماندهي مناسب آن ابعاد مسأله را پيچيده تر نمود.
4) عمليات امنيتي باتوجه به حساسيت منطقه كفايت نكرد هرچند كه سريعاً با حضور مقامات امنيتي و انتظامي آرامش نسبي بر منطقه حاكم شد، ليكن بهتر است در چنين شرايطي قوه قضائيه با توجه به عمق حادثه و جلوگيري از هرج ومرج و سو ء استفاده سريعاً با راه اندازي دادگاهي حاضر در منطقه با متخلفان به شديدترين شكل برخورد مي كرد.
5)امكانات نامناسب مردم درروزهاي اوليه ازجمله نقاط ضعفي بودكه توسط برخي ازمسئولين محترم نيزمورداعتراض قرارگرفت، تاخيردررساندن چادربه منطقه،برپايي اردوگاه درمحل دورترازشهرازجمله نقاط ضعف اوليه بودكه البته باتدبيرانجام شده بهبود يافت.
6) اگرهمدردي، مساعدت وحضورمعنادارمردم به مسئولان وكشورهاي مختلف رابخشي ازعمليات امدادرواني بدانيم بايد گفت كه از اين نظر(همانطوركه پيشتربيان شد)نقطه قوتي داشت اماآنچه مهم است تداوم اين عمليات است كه متاسفانه پس ازچندروزكم رنگ شد بطوريكه مقام معظم رهبري در اولين ديدار خود از بم نسبت به آن گلايه نمود و خواستار آن شد تا حساسيت بم فراموش نشود.
7) يكي از مهمترين نقاط ضعف زلزله بم توزيع امكانات پس از حادثه بود، بطوريكه در بازديد مقام رهبري بطور ناشناس طبق آنچه در مطبوعات منعكس شد گلايه مردم از عمليات پشتيباني بود.
8) احساسي برخوردكردن بجاي منطقي رفتارنمودن دربرخي مواقع ازويژگيهاي حادثه بم بود.بعنوان مثال در عمليات مربوط به مديريت بحران در زلزله برخي از مسئولين بعلت نقش كليدي در صحنه عمليات، بايستي شخصاً در منطقه حضور يافته و عمليات مربوط به حوزة خود را رأساً مديريت كنند. در عوض برخي از مسئولين بعلت هماهنگي هاي جانبي (البته مهم) بايستي در خارج از منطقه بوده و از قدرت و امكانات خود در مركز بهره گرفته و عمليات مربوط به حوزه خود را در صحنه به معاونين واگذار كنند اين از مواردي است كه بايد در دستورالعمل هاي بحران از قبل معلوم شده باشد تا معلوم گردد كدام مسئولين سريع به منطقه بروند و كداميك در تهران عمليات را هدايت كنند، در حاليكه بنظر مي رسد برخي از مسئولان صرفاً از روي احساس وظيفه و حساسيت شخصاً به بم رفتند و خلاء حضور آنها در تهران (بويژه در دسترس نبودن آنها براي ارتباطات در برخي از مواقع) عمليات را با مشكلاتي مواجه داشت.
9) زلزله غيرقابل پيش بيني است و هنوز هم كسي در جهان پيدا نشده است كه مدعي پيشگيري آن باشد اما وقوع برخي حوادث مي تواند دال بر نزديكي آن باشد. طبق گزارشها قبل از وقوع حادثه بم از چند روز پيش و حتي در شب حادثه لرزه هايي در شهر بوده و حتي مردم بعضاً نگراني نيز داشته اند، آگاهي از اين مطلب، حساسيت نسبت به آن و مطلع نمودن مردم هرچند ممكن بود توأم با خطا باشد (مانند مسجدسليمان بعد ازحادثه بم)اماحداقل مي توانست ازتلفات انساني زلزله بكاهد.
10) اصلي ترين نقطه ضعف مديريت بحران در زلزله بم را بايد در عدم تمركز مديريت بحران دانست. وجود سازمانهاي متعدد در شأن تصميم گيرنده، تداخل وظايف، اختيارات و مسئوليتهاي آنها، فقدان نظام ارتباطي قوي (مانند يك سيستم پشتيبان تصميم گيري كارآمد براي بحران)، تفكيك بين صاحبان منابع مالي و مسئولين حل بحران در صحنه اجرا (اعتبار در اختيار عمدتا وزارت كشور و انتظارات عمدتا از سازمان هلال احمر) ، برخي از نشانه هاي عدم تمركز ياد شده است. در حاليكه يك مديريت واحد كه هم در صحنه عمل و هم در صحنه اعتبارات مؤثر است بايد كنترل تمامي امور را بدست گرفته و عمل كند. اين نكته در تذاكرات مقام معظم رهبري و مصاحبه رياست محترم جمهوري مورد اشاره بود. حتي بيم آن مي رفت تا اين نقصان در بازسازي بم نيز تاثيرگذار شود كه با تشكيل ستاد ويژه و تعيين مسئول مشخص ميزان هماهنگي ها بيشتر شد.
11) كمبود و ناكارآمدي وسايل امداد و نجات نيز نقطه ضعف ديگري است كه بايد اشاره شود. در حال حاضر در جهان تيم هاي امداد و نجات كاملاً مجهز به امكانات و وسايلي هستند كه در روند عمليات آنها و مسير حل بحران تاثير دارد (بويژه با رعايت اين نكته كه در زلزله يك ثانيه نيز ارزش دارد) سگ هاي زنده ياب، دستگاههاي زنده ياب، وسايل خاك برداري ، وسايل اوليه امدادرساني، ژنراتور برق، چادرهاي مجهز و … برخي از اين موارند كه در تيم هاي خارجي مستقر در بم مشاهده مي شود،.
12) در زلزله اغلب افراد احساسي رفتار مي كنند، وجود مديران كارآمدي كه از قبل آموزشهاي مديريتي لازم را ديده باشند و بتوانند مجموعه عمليات را هدايت كنند و عملاً با سو ء مديريت برابعاد آن اضافه نكنند از اهميت خاصي برخوردار است.
9-نتيجه گيري:
در مقاله حاضر تلاش گرديد تا با ارائه تعريفي از بحران ومديريت بحران،جايگاه برنامه ريزي در چرخه مديريت بحران و بررسي کوتاه ومختصري درباره ابعاد مديريت بحران در زلزله بم ,اصول وضوابط طراحي سيستم تحليل ,نحوه تقسيم فعاليتها بيان شود . البته در يک برنامه ريزي با ديدگاه اجرايي ممکن است برخي از مسائل مطروحه در اين مقاله برحسب نياز تغيير کند که يک امر طبيعي است وتوصيه مي شود که با توجه به نيازهاي برنامه بايد در روند برنامه ريزي براي سهولت انجام اقدامات وفعاليتها تغييراتي صورت پذيرد.
10- منابع ومراجع
1- سايت اينترنتي سازمان مديريت صنعتي
2- سايت اينترنتي جمعيت کاهش خطرات زلزله ايران
3-ابراهيمي,محسن;حسيني,مازيار; بزرگترين مانور مديريت بحران کشور,مجله راه وساختمان,ص47 ,شماره7, سال82
4- مجموعه مقالات دومين کنفرانس بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله ,تهران,پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي ومهندسي زلزله
5- پيشنهادات اجرايي گروههاي کاري اولين کنفرانس بين المللي بلاياي طبيعي در مناطق شهري,تهران ,دفتر مطالعات وبرنامه ريزي شهر تهران
6- ناطقي الهي,فريبرز,مديريت بحران زمين لرزه ابرشهرها,تهران,پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي ومهندسي زلزله79
7-گودرزي,غلامرضا,بررسي مديريت بحران در آئينه زلزله بم,سمينار بررسي نقش بيمه در جبران خسارتهاي اقتصادي ناشي از وقوع زلزله احتمالي در تهران,دانشگاه امام صادق, 1382