جایگاه طرحهای جامع وتفصیلی در شهر سازی
.مقدمه:
با سلام به همکاران محترم قبل از اغاز بحث فکر می کنم چند مورد را باید توضیح دهم.
1- انچه خواهد امد نتیجه مطالعات شخصی و مشاهدات وتجاربی است که از کار در دفاتر مهندسان مشاور شهر ساز در دهه1360تا1370 ودر کنار ان عزیزان بدست اورده ام. همکاری من باین شهر سازان در طراحی شهری نبود چرا که این تخصص ایشان بود -ومن شهر ساز ومهندس معمار نیستم-در یک تیم مطالعاتی سازه ای چند نفره(سازه-هیدرولیک- نقشه برداری-ترافیک-جغرافیا وبرنامه ریزی شهری و...) دریکی از گروههای زیر مجموعه دفتر این مشاوران انجام وظیفه می کردیم.
تجاربی که از کار با این استادان بدست اوردم و مطالب بسیار مفیدی که از ایشان اموختم افقهای مطالعاتی جدیدی در کاری که حرفه ورشته اصلی من نبود بروی من گشود که به صراحت بگویم در کلاسهای درسی دانشکده اموختن انها سالها نیاز به وقت وپیگیری دارند .
2- این نوشتار می تواند حداقل بعنوان نظر یک شهر وند که از این فضاهای شهری استفاده می کند برای طراحان شهری جالب ومفید باشد.
3- بنابراین انچه که یک شهر ساز ممکنست در این مقاله بخواند-برداشت ونظر شخصی حاصل از کار با شهر سازان ومطالعات فردی است ومی تواند مورد نقد وبررسی منصفانه قرارگیرد. امید که بحثی داشته باشیم :در فضایی سالم ودوستانه وعلمی -که تصور میکنم سیاست این سایت بر این راستا قرار دارد.
شروع بحث:قرنی که گذشت -قرن بیستم-همه ما کم وبیش شاهد جهشهای صنعتی واثراتی که بر "فر ایند توسعه شهر"داشت بودیم.اکنون در قرن بیست ویکم بجای جهش های مذکور "در عصر فرا صنعت با سرعتی زیاد"قرار گرفته ایم.اکنون همانطور که کار همگامی وبروز شدن در همه زمینه ها وکارها ومشاغل برای مردم -بعلت همین سرعت بالای تکنولوژی -مشکل شده است اثرات انرا بر فرایند توسعه شهری بخوبی می توان دید. علاوه بر این مورد case "مهاجرت" هم درطراحی شهری برای خود داستان جداگانه ای را بوجود اورده است.سرعت روند مهاجرت چه با تمایل شخص وچه باجبار شرایطی که باعث ان شده است از مناطق کوچک به بزرگ شهرها و بعبارت مصطلح شهر سازی "متروپل" انبساط طولی وعرضی انها را بر شهر ساز تحمیل نموده است. گسترش بی نظم این بزرگ شهرها که از انها بعنوان متروپل یاد کردم -علیرغم هشدارهای مداوم شهر سازان در تمام این سالها(که حداقل 40 سال انرا خود شاهد بوده وبیاد دارم) به دستگاههای اجرایی دولت های وقت -بصورت "شعاعی وعنکبوتی"یعنی ابتدایی ترین روش شکل گیری "هسته"شهری -وعدم رعایت دستورالعملها ی فازهای مطالعاتی واجرایی مشاور طرحهای جامع وتفصییلی وتفص معضلاتی را بوجود اورده است که بسادگی قابل رفع نیستند . یک مورد از دهها نمونه -تغیرات کاربری زمین های برخی از نواحی شهرهای بزرگ(مراکز استان) بود که توسط مردم ویا حتی دستگاههای اجرایی دولتی برخلاف مصوبات طرح جامع مصوبه مهندس مشاور داده شد.مثلا زمینی که در طرح تفصیلی مشاور در راستای طرح جامع حداقل25 ساله (توسعه اول) ازنظر اصول طراحی شهری -برای مدرسه(فضای اموزشی) یا درمانگاه(فضای بهداشتی) تشخیص وتخصیص داده بود- به صورت تعاونی مسکن ویا مجموعه های مسکونی تغیر کاربری داده شد-وبعلت بهم خوردن برخی از برنامه ریزی های مشاور باین طریق در مجموعه وفرایند اصلی طرح نواقص ومشکلات زیادی برای مشاور -شهر داریها ودر نهایت خود مردم ساکن این مناطق بوجود امد. وزمانی (اکنون) که مردم و بسیاری از دستگاههای اجرایی عامل ایجاد تغیرات کاربری زمین متوجه ظهور این مشکلات شدند وهشدار های چندین ساله مشاوران را جدی گرفتند دیگر برای جبران دیر شده بود.وهنوز در بسیاری از شهرها که چنین تغیراتی در کاربری زمین برخلاف طرح جامع شهری داده شده است مشکلات حل نشده بوجود امده باقی است. چنین مشکلاتی در بسیاری ازکشورهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم بوجود امد بطوریکه در برخی موارد مجبوربه تخریب بسیاری از مجمو عه ها با دینامیت (تخریب درجا محاسبه شده و ریزش عمودی تابصورت پرتاب قطعات موجب صدمات به سازه های مجاور نگردد.) شدند. در بررسی کارهای شهر سازان بزرگ که پس از جنگ بصورت مشاور شهر داریها عمل نمودند و توسعه شهری بسیاری از شهرهای بزرگ جهان مانند پاریس-لندن-برلین(ان بخش که زمانی غربی خوانده می شد) -رم- امستردام و...خلاقیت های چشمگیر وجاودانه ای وجود دارد کار شهر ساز حتی انان که فقط توسعه بخشی از بافت شهر را بعهده داشتند بقدری سنجیده و هنر مندانه و از چنان گیرایی برخوردار است که وقتی در فضا ومحیط خلق شده قرار می گیرید "هنوز اثر نوستالژیک خود را بر شما می گذارد و این کاملا حس می شود.در بسیاری از کشورهای اروپایی هر گونه تغیراتی ویا توسعه شهری در برخی از این نقاط اکیدا ممنوع استهنوز در کارتیه لاتن پاریس که قرنهاست حالت "محله دانشجویی" را حفظ کرده است معماری محیط مصنوع (منظورم ان خانه ها وفضاهای چند صد ساله ای است که معماران بوجود اوردند نه انکه بطور طبیعی ایجاد شده باشد) وفضای خاص خود را دارد و موقع قدم زدن در برخی نقاط انتظار میرود که با :هوگو-دوما-موپاسان-امیل زولا و...روبرو شویم!. منظورم قدرت اثر گذاری فضا ی ان محله است واثراتی که سازه های موجود القا می کنند. از پاریس یادشد حیف است که یادی از شهر ساز بزرگ معاصر خود :شارل ادوارد ژانره ملقب به لوکوربوزیه :Charles Edouard Janner Le C0rbusier مهندس معمار وشهر ساز ونقاش فرانسوی (1887-1965) نکنیم.
در دهه1950 تا1960 که توسعه شهری پاریس - بروکسل و سیدنی وحتی مسکو در برنامه کاری "لوکور بوزیه قرار گرفت بازدید های او ازاین شهرها به منظور یک برداشت اولیه وضع موجود-اغاز شد.او بعدها در اسکورال پاریس در سخنرانی های معروف خود ودر یادداشتهایی که بعدها دانشجویان شهر سازی ومعماری انها را جمع اوری ومرتب نموده ومنتشر کردند نکات ارزنده ای از وضعیت شهرسازی این پایتخت ها بیان کرد.انجمن Ascoral در واقع همان: انجمن مهندسان معمار و شهر ساز ومهندسان مجری وکسانی بود که لوکوربوزیه علاوه برنقشی که در تاسیس ان داشت از مدیران ارشد ان محسوب می شد.تجدید بنا ها وتوسعه شهری فعلی پاریس مدیون ومرهون خدمات اعضای این انجمن است. اکر چه ما بعد از وی ودر زمان حال شهر سازان بزرگی داشته وداریم -اما بنظر من اثر
کارها وروشهای "لوکور بوزیه" بر خط مشی شهر سازان بعدی وبالطبع :"انچه که توسعه شهری خوانده می شود"بسیار پر رنگ تر از معماران وشهر سازانی چون "نروی:Nevir"یا "Load rightلوید رایت" یا :میس وان در روهه: معمار نامدار معاصر که کتاب ارزشمند وی:به سوی یک معماری ار گانیک - سالها رفرنس واحدهای درسی دانشجویان معماری بود اغلب این افراد هم معمار بودند و هم شهر ساز چرا که علاوه بر استعداد هنری ذاتی(از ملزومات یک مهندس معمار موفق و خلاق است) یا خود ساخته شهرساز هم بودند یا با ادامه تحصیل -معمولا : M.A یا P.h.D خودرا-انچه امروزه به کارشناسی ارشد و دکتری معروف است -در شهرسازی یا برنامه ریزی شهری یا معماری می گرفتند
دکترین لوکور بوزیه که در اسکورال ارایه می دهد:بطور فشرده وخلاصه:دسته بندی وایتم نمودن فاکتورهایی است که او در طراحی شهری لحاظ می کند. اود.ریا شهر سازی مطرح-که هنر محاسبه وفیزیک نیست که بتوان انرا به مدد روابط و فرمولها اموخت - صفت وموهبتی است ذاتی که همگان (از جمله بنده) از ان بهره مند نیستند.-ودیگر انکه برخی بعد از معماری تخصص خود را در شهر سازی اخذ نمودند. ارایه راهکارهای "طرح توسعه وجامع پاریس "ودر واقع فرانسه بعد از جنگ موارد زیر را برنامه ریزی می کند.: بسیاری از این موارد امروزه بصورت اصول پایه در فا زهای مطالعاتی توسط مشاوران شهر ساز "رعایت"می شوند ودیگر حالت پیش فرض ونظریه را ندارند.A=فضا هاا:دراین بخش شهرساز "برنامه های مشخصی "ارایه می دهد وبرمبنای ان تجهیزاتی که برای اینده شهر لازم خواهند بود معرفی می کند.این تجهیزات کدامند؟ در هر یک از حوزه ها ودر واقع به تعبیر من -کار شهرساز شبیه تهیه پلان پلیگون بندی POlygon مهندس نقشه بردار - شبکه بندی خاص خود را خواهدیافت.در انجا مختصات ورقوم نقاط می توانند بصورت "رفرنس" ویا "نقاط کمکی"برای دیگر نقاط مورد استفاده قرار گیرند. سعی کردم مثال در حوزه کاری خودمان باشد-در این جا این پلیگون بندی تبدیل به محله وتقسیمات شهری شده اند(مثال از نظر تجسمی بود بدیهی است ماهیت کار این دو رسته باهم متفاوت است.) . خواستم قبل از بحث دکترین طرح جامع یکبار دیگر در اثرگذاری مخرب "عدم توجه به فاکتورهای مورد نظر شهرساز وبهم ریختن فونکسیون استخوان بندی طرح او "تاکید نهایی"کرده باشم.پس از حوزه بندی وتعین فضاها نوبت ملزومات وتجهیزات برای انها فرا میرسداین تجهیزات عبارتند از:واحدهای مسکونی وضمایم مربوط بدانهادر جهت سرویس دهی به واحد های کار -صنعت(کارخانه ها-کارگاههای صنعتی)-تفریحی-فرهنگی(کتابخانه ها-نمایشگاهها-تیاترها-هنر کده ها ) -واحد های پذیرایی(رستورانها-هتلها)-واحدهای حمل ونقل شهری(ایستگاههای مترو-تراموای-اتوبوس شهری-تاکسی)و واحد مهم:منظره ومرایا :فضای سبز-.افتاب ونور-اسمان. اگر در مطالعات شهر سازی وروش کار لوکوربوزیه دقت کنیم علت تمایز وپیشی گرفتن او از همکارانش مشهود می گردد. مثلا او در باره چیدمان این تجهیزات با روش خودبین فلسفه و معماری وشهر سازی(در مقیاس گسترده تر)" پل" زد او از نظریه :رنه دکارت (فیلسوف وریاضی دان وبنیان گذار هندسه تحلیلی)الهام گرفت :دکارت می گوید : ."بین فطرت انسان و طبیعت و حدت". وجود دارد.
(فلسفه وحدت وجود دکارتی بسیار مهم است چرا که در مقابل فلسفه جوهری "ملا صدرا"بنیان گذار(فلسفه جوهری وبه نوعی ادعا دارد جوهر حرکت در همه چیز از جمله انسان هست ونهادینه می باشد .وی در عصر صفویه می زیست و شاگرد میر داماد وشیخ بهایی بود. )ما ایرانیان حریف غدری است. ومهمتر انکه به سلاح واستدلالات علمی(ریاضی دانی نامی و بنیانگذار انالیز وتحلیل -واضع مختصات کارتزین -ومقالات بسیار پر ارزش فلسفی (اگر اشتباه نکنم :بنظرم این دکارت بود که روش استدلال فلسفی-ریاضی :استقرایی وجزمی فلسفی را(رسیدن از اجزا به کل مثل :سری ها ) در ریاضییات باب کرد. وهنوز دانشمندان ونقشه برداران و سایر رشته های مهندسی از سیستم کارتزین بهره می برند. وهمانطور که اشاره شد :شهر سازان ومعماران.رنسانس وقرن اخیر!. چنین کاربرد وسیعی را من شخصا در امور فنی از ملا صدرا ندیده ام.وچنین است که فیلسوف مورد علاقه ام :دکارت است. انچه مهم است اثر گذاری :فلسفه ریاضی -علمی دکارت بر کار یک شهر ساز است.اهمیت کار :لوکوربوزیه در این است که گفتم بین :فلسفه و هنر(معماری وشهر سازی) پل زد.پیوند ایجاد کرد.این برای ما مهم است.وگرنه هستند معماران وشهر سازانی هم عصر او : وحتی کار برخی بالاتر از او.وماهم هیچ تعصب و اصراری روی فرد خاصی نداریم ودر عین حال بیو گرافی نویسی نمی کنیم.او مثال خوبی بعنوان یک مبتکر و مبدع در :استفاده فلسفه ومعنویت با ماتریال وفیزیک معماری شهری است. چیزی که شرح می دهیم :روش مطالعاتی شهر سازی در اولین بار از تلفیق این دواست.اما : لکوربوزیه -بواقع -چه کرد؟."او بعبارت ساده "معنویت این فلسفه را با تکنیک (ماتریال-صنعت-ماشین قرن 20) در هم امیخت.!. کار ساده ای نیست.مثل انکه شما : بخواهید موارد متا فیزیکی را نرم افزاری کنید.!. کار او نیاز به استدلال دارد:
{او روح فلسفه وحدت وجود را در کار برد ابزارهای تکنیکی خود دمید.}**. یعنی بافت جامع شهری و تجهزات الزامی که گفتیم را "چون موجودی جاندار که نفس می کشد و مریض می شود در نظر گرفت. هنوز رسانه های ما (با اقتباس از جملات معماران وشهر سازان -شاید نا دانسته-) اصطلاح:شهر مریض است را بکار می برند. فکر کنم اگر مثالی بزنیم در اثبات واهمیت این مورد لازم باشد. روز تعطیلی را که در دامان طبیعت گذرانیده اید بیاد اورید: رها شدگی- خالی شدن ذهن از:اما واگر های مداوم و کلافگی از این سماجت :ضمیر نا خود اگاه: - احساس یکی شدن با اصالت وجود ما وان پیوند روحی که ما با جهان هستی داریم را کاملا حس می کنیم وباین علت است که ارامش و رهیدگی در انروز شاید باعث تعجب ما گردد. انچه "فرا روانشناسی "در قرن اخیر مطرح می کند :بطور بسیار خلاصه : در مدیتیشن-چاکراهای بدن-ذن و عرفان فرا حسی است که این مکتب که افراد فرهیخته ودر سطوح دکترا را هم در اعضای خود دارد بعلت بکار بردن روشهای علمی وفلسفی در مقابل روانشناسی ماتر یالیستی و ریشه در فرویدیسم فعلی با استدلال قوی وقدرت ایستاده است. اشاره ما در این جا بحث در این ها نیست . نشان دادن علت اثر گذاری ودلیل وحدت روحی انسان-طبیعت است. وبسیار ساده تر: به :عدم اثر گذاری مجموعه ای مسکونی که هیچ "حرکت معماری روی نما سازی و خود سازه انجام نشده است - ویا بکار بردن : نمای سرد:ترکیب فرضا :شیشه-الومینیوم در مقیاس وسیع در یک شهر سرد سیر ویا شهری فوق العاده گرمسیر (اهواز-ابادان-بوشهر-و...) توسط انانکه مهندس معمار نیستند (مالک یا استاد کار) روی فکر خود و احساس بی روحی بسیار واضح وزشتی کار را با تمام وجود حس کرده اید؟. احساس "نمای گرم وصمیمی " یک کار حساب شده "مهندس معمار در بکار گیری "استادانه : رنگهای گرم-اجر 3 سانتی گرم یزد-کار کردن چوب در فریم پنجر ه ها را -و استفاده نمادین سنگهای دوتیشه در مقیاسی محدود را در سرمای زیر صفر شهری در اذربایجان -وقتی روبروی نما ایستاده اید نموده اید؟به شما القا شده است؟. این بخشی از همان روح نهفته و باستانی ما وطبیعتی است که در دامان ان پرورش یافته ایم. ودر اعماق ضمیر ناخود اگاه ما بحال خموده وجود دارد. علت اصلی واحدهای روانشناسی که سابق بصورت فرعی شهر ساز می گذراند همین بود.کمی اشنایی با روحیه انسانهایی که میخواهند :"زیر این فضاها" زندگی کنند. اکنون نمی دانم ایا ان واحدها هنوز وجود دارند یا نه؟. این ان روح واصالتی استکه معمار وشهر ساز در : کالبد شهر می دمد. به بافت متاثر از تکنیک ماشینی وبی جان -باتلفیق روح فلسفی که خود بدان اعتقاد دارد:روح می بخشداین بخش یعنی :انتخاب وچیدمان فضاها بنیان وشاسی وتخته کار شهر ساز را تشکیل می دهد.
برای نشان دادن اهمیت ان -*دو بازدید مهم وتاریخی سفرهای مطالعاتی لوکوربوزیه را بازگو می کنم.*:
گفتیم :زمانی که اوازه شهرت وخلاقیت این شهر ساز و معمار برجسته از مرزهای فرانسه به اسمان دیگر کشورها رسید -برای" طراحی و باز سازی "- از او دعوت بکار کردند.جالب اینکهاتحاد جماهیر شوروی وقت برهبری : نیکیتا خروشچف (نخست وزیر ودبیر اول حزب کمو نیست (مرد اول پولیت بورو)) دعوت کننده اصلی بود البته از طریق شهرداری مسکو.- من :نگارنده این سطور بیاد دارم در دوران دانشجویی ما-دیدن پایتخت "اوتوپیا ومدینه فاضله"برای:دانشجویان فدراسیون های چپ اکثر دانشگاههای جهان وارمانشهر وعده داده شده :مارکس وانگلس -"رویابود.شهرساز بزرگ نیز که در زمان دانشجویی خود از این طیف بی بهره نبود بسیار خوشحال بود. از او در مسکو توسط :شهردار و اتحادیه های کارگری ساختمان و انجمن های حزبی :مهندسان معمار وسازه در تالار شهرداری مسکو استقبال گرمی شد.او سخنرانی کرد و خود نیز در کنفرانسهای"پلونوم سالانه جمهوریهای سوسیالیستی -که زیر نظر دبیر کل والبته استراق سمع!K.G.B " برگزار می گردید بعنوان مهمانی گرانقدر شرکت می کرد وبگرمی استقبال می شد. برای من نگارنده این سطور عجیب است که چگونه تاریخ تکرار می شود؟!.یادم امد از :سفرنامه :اندره ژید -نویسنده بزرگ وچپگرای فرانسه در اوایل قرن بیستم که او نیزدعوت شد وبازدید کرد.وما در ایران وقتی ترجمه کتاب او (بازگشت از شوروی توسط نویسنده نامدار ایرانی:زنده یاد :جلال ال احمد را خواندیم .از تاسف عمیق و سر خوردگی و انتقاد شدید والبته -وقتی عمیق وبیطرفانه قضاوت می کردی -همگی درست! این دو نویسنده بزرگ وچپ گرا(ال احمد و اندره ژید) چقدر حیرت کردیم و روزها از این همه خوش بینی وساده لوحی یکطرفه خود رنج می بر دیم.
چنین داستانی در مقیاسی بسیار وسیعتر :در فرانسه واروپای دهه60 و70 انعکاس یافت واز مرزها گذشت. مسیله ای که :از حد بازدید ویک کار مهندسی فرا تر رفت.
علت چنین اثر گذاری "انتقادات مذکور از وضعیت زندگی شهر وندانی که در این بافت وفضا بسر می بردند" همزمانی تقریبی هر دو گزارش -شباهت عجیب برداشت تقریبا یکسان(اگرچه با دو دید متفاوت:ادیب -و شهر ساز)- طرفدار وسمپات بودن هر دو به ان کشور-بودبقول ادیبی چنین گزارشی نمی توانست غلط باشد چرا که موضوعی واحد از دو منظر متفاوت (ادبیات وشهر سازی) -انهم نه افراد عادی بلکه از دو فرد متعلق به طیف :انتلکتویل وفرهیخته جامعه بود.وچنین بود که این بار :لحن تلخ وانتقاد صر یح وتاسف لوکور بوزیه از زندگی جانفرسای مردم در واحدها وکالخوزهای اشتراکی و مجمو عه های اپارتمانی :کثیف-قوطی کبریتی کنار هم چیده شده-نماهای بیروح ویکسانی که"از نظر معماری نه "حرکتی "داشتند ونه روی انها کار شده بود"-اشفتگی واحدهای :حمل ونقل شهری - و گسیختگی در تمامی ارکانی که "واحد وفضای شهری و طرح جامع خوانده می شود"این بار :حیرت و افسردگی ! وسر خوردگی!اعضای اسکورال-انجمن مهندسان معمار وشهر ساز پاریس" را بر انگیخت.چاپ یادداشتهای او توسط جمع اوری و ویرایش -دانشجویان معماری وشهر سازی-از مزها مجددا گذشت. من خود شخصا نسخه ای پلی کپی (دستی کاهی انزمان)را در دست یکی از دانشجویان اتلیه معماری دانشگاه ملی(شهید بهشتی فعلی) دیدم ومطالعه کردم. انتقادات درست ولی صراحت لحن نویسنده سخت توی ذوق! حضرات ان طیف می زد.
قهر فرموله! ومصلحتی! سیاسی مسکو -باعث شد مدتها دولت فرانسه در پی دلجویی براید. این بار شاهد اثر گذاری :.کار وپروژه های فنی بر سیاست نیز بودیم.خواستم ملاحظه فرمایید چطور کار یک شهر ساز حتی محیط مرز ها را در نور دید و اثر گذارد.
تعجب بعدی نتیجه وگزارش سفر او بود به ایالات متحده انروز که بعلت دور بودنش ازاروپا وقیمومتی که از اروپا در برابر ارتش نیرومند المان بعمل اورد :به:عمو سام و ینگه دنیا معروف بود.این سفر نیز "انتقاد داشت و نادرست شماردن بسیاری ازتوسعه های شهری امریکاییان!".و مجدد :پاریس-اسکورال-جهان-خود عمو سام! -ومن نگارنده را به حیرت فرو برد. براستی حرف حساب این شهر ساز چه بود؟. در تمام سخنان او اعضای انجمن فقط "یک حرف جالب " شنیدند.*ملاقاتی گرم و مطبوع که با مردی متواضع و خجالتی که سر و وضع اشفته ای! دا شت در محوطه دانشگاه سیراکیوز انجام داده بود وباهم عکسی یادگار ی گرفته بودند. واو باصرار این مرد کوچک اندام وبد لباس بدفتر کارش :دپارتمان فیزیک -رفته بود و برخواست وی برایش از معماری سخن گفته بود. وتاکید می کرد که ان پیر مرد چقدر با بادقت وسکوت وعلاقه به سخنان او گوش فرا داده بود. اری-لوکور بوزیه از البرت اینشتاین فیزیکدان بزرگ قرن سخن میگفت.
تذکار ویاد اوری:دوستان-قبلا هم گفتم هدف ما اینجا بحث در مسایل سیاسی وفلسفی ویا "سفرنامه"و"بیوگرافی" نیست.خواستم مثالی زنده وواقعی انهم از کسی که خود همکار ما(همه مهندسین) بوده است بیاورم نقطه نظرات معماری بزرگ ودر عین حال بی طرف و منصف - که دلیرانه نواقص معماری وشهر سازی دو جامعهمتضاد:کاپیتالیستی و کمونیستی را به نقد می کشد. از "به سلطه در امدن فرهنگ معماری و شهر سازی"زیر طیف سیاسی غالب سخن می گوید.ونشان می دهد که این جوامع چگونه تحت اثرگذاری "فلسفه سیاسی حاکمه" از اصالت وواقعیت معماری و شهر سازی "هویتی"خود دور افتاده اند.
یک شهروند عادی یک هویت شناسنامه ای وشهر وندی دارد(به هویت خصوصی افراد کاری نداریم-روی هویت مدنی واجتماعی افراد دارم بحث می کنم) -اما یک پزشک-مهندسان (همه رشته ها)- بخصوص شهرسازان ومعماران"که گاه با توسعه شهر ویا تندیس ونمادها ی ماندگار "سالها وشاید قرنها -نام انها -باقی خواهد ماند مسیولیت بدوش کشیدن هویت شغلی خود را هم داریم.ومانند شهر وند معمولی نیستیم -جامعه :درست یا نادرست : ما را زیر ذره بین قرار داده ومی دهد .این:هویت حرفه ای ومحدویت سنگین ماست
"حال همه درک کرده بودند :حق بالکور بوزیه و طیف شهرسازان از راه رسیده است". وحتی مجموعه سازیهای الگو گرفته از "شهر سازان سوسیالیست"-که در ایران هم در دهه1350-1360 رونق داشت -با مشکلاتی که این سیستم ها با فرهنگ ما دارند -نتوانسته اند رضایت شهروند ایرانی را فراهم کنند.واگر در انها زندگی میکند به اجبار کمبود مسکن است وگرانی زمین(عرصه).- فکر کنم این دلایل تا حدی شما را قانع کرد که "شهر ساز باید مستقل کار کند".
رعایت جنبه عینی:visualاز نظر زیبا شناسی "Aesthticsو نمایش وجودیدر کنار فضا سازی الزامی است.
بیاد دارم در ان دوره که از نعمت کامپیوتر در دفاتر ما وشهر سازان ومعماران خبری نبود از یک طرف پوست ما در محاسبات دستی :دهها ماتریس و معادله لنگر وبرش قابها کنده می شد واز سوی دیگر شهر ساز را می دیدیم که برای اخذ "ان تصمیم مهم "که اشاره شد تا چند روز بدون غذا و استراحت مجبور به ساخت ماکتهای گوناگون از ایده های خود بود تا فضاها را باهم مقایسه کند.در مرحله بعد :این گروه نقشه کشی بود که روزها با ترسیم وکالک کردن نقشه ها با راپیدوگراف و مرکب از روی دهها اتوود مدادی واسکیس کشیده شده روی پوستی که همه جا روی زمین دفتر!! ولو بود چندین واریانت والبوم را به کارفرما:مسکن وشهر سازی ویا شهر داری بدهد.وسرانجام پس از توافق یکی از سری نقشه های کالکی -ارژینال ترانسپارانت- می گردید.
B=عامل زمان:مدت زمانی که باید در ان تصمیمات لازم در رابطه با طرحهایی که در بند:A ایجاب می کند -تا اتخاذ واجرایی گردند. C=*مهم:واحدهای :
مناظرومرایا (فضاسازی سبز-افتاب ونور-اسمان فیروزه گون!)=این عوامل مهمترین فاکتورهای چیدمان مرحله نخست (فضاها)را تشکیل می دهند. بسیاری از این عوامل در طبیعت شهری وجود دارند.داخل محدوده یا پیرامون شهر. وبسیاری را باید شهرساز بصورت مصنوع سبز جایگزین کند.
حداقل استاندارد فرش سبز(اصطلاح از من است) که شهر وند باید روی ان زندگی کند مثل یک قالی 2X3! یا 6m2 (بنظرم حداقل) است. خب-اگر بیشتر در نظر می گیرید باصطلاح:فبها المراد!. اما در این شهرهای ما من فکر نمی کنم سهم هر یک از ما بیشتر از 2 یا 2.5 متر مربع باشد! امید حدسم درست نباشد. بکاربردن واحدهای مناظر -مرایا:انقدر در زندگی ما مهم هستند.که مهندسان معمار و شهر ساز بطرق زیر انها را وارد زندگی ما می کنند.
1-در واحدهای مجموعه ایی "تنگ-خفه " (وقتی زیر بنا را تا حد تراکم 50 مترمربع!! به مهندس طراح ابلاغ می کنند او چه می تواند بکند؟. او سوای مشکلات چنین کندوی بزرگی! مجبوراست :یا یک فضای اشتراکی سبز ونور وابفشان را برای همه اختصاص دهد.(الگوی نه چندان مطلوب مجموعه های سوسیالیستی که قبلا اشاره شد.) ویا یک :Flower B0x وجعبه ای!! کوچک در کنار تراسی کوچک وخرد در هر طبقه تعبیه کند. ودر واقع دلخوشکنکی بوجود اورد.
2- ابتکار معماران وشهر سازان در ایجاد واحدهای مرایا-در عصر حاضر(منظورم RANGE زمانی : 1980 تا 2013 یعنی قرن معاصر است. در این 33 سال حرکتهای :قشنگ-جسورانه - وخوبی در معماران داشته ایم. امروزه دیگر از ان "چاههای وحشتناک موسوم به patio خبری نیست" -در عوض معماران :نور-سبزی-ابی اسمان را به تراسهای وسیع -بصورت "باغچه ای عظیم: اوردند. در طبقه فرض 45یک برج شاید فضایی حدود :500 تا 700 متر مربع!(والبته برای سرمایه داران بی درد!) -پارتی ها و شبهای دلپذیری زیر درختان بومی زاپنی "باغچه" ودر کنار استخری نیلگون در طبقه 40 به بالا را می گذرانند.
*خواستم اهمیت این واحد روشن شود.*.
*نکته وتذکاری مهم: * انچه فشرده کفتم -برای دادن یک -"شماتیکمان "بود.مرا ببخشید از بکار بردن این لغات منسوخ زبان اصلی فرانسه قدین
تا اینجا ما کلیات را گفتیم -اما نکته مهم از این به بعد است. هدفم این است که بجای تاریخ و سوابق: پایان نامه بنویسیم.فکر می کنم این بدرد "کارگروه و WOrk SHOP "اتلیه مجازی :" ما بخورد.
"پایان بخش کلی و عمومی. ".توضیح: من نمی خواستم مطلب را این قدر زود به بندم اما فکر کردم حاصل و استفاده اصلی برای دانشجو -کمک در پایان نامه ها باشد.
پس به فصل دوم :یا محور های پایان نامه ای توجه کنید: در اینده در کلیات باز به صفحه فعلی افزوده خواهد شد.
پایان موقت فصل اول و طرح سیوالات. 9/3/1393-مشهد-SIAMAK-TORKASHVAN .
* دوستان نظر علمی -منصفانه-و پرسش وابهامی اگر هست :مطرح کنید. خیلی از مشکلات در همین بحث ها حل می شوند.برای ادامه مطلب به فصل دوم یا :سرفصلها و "مثال ومواردی که برای تنظیم یک پایان نامه ضروری است مراجعه فرمایید.