سواد بصري عبارتست از دانشي كه ارتباطات بصري ما را تقويت مي*كند چنانچه هر سيستم ارتباطي متشكل از سمبلهايي است كه ساخته دست بشر هستند. علايم و سمبلهايي كه ما بدان زبان و كلام مي*گوييم، در روزگاري پيشين به صورت رشته*اي از تصاوير ساده ترسيم مي*شدند، اين تصاوير ساده نتيجه محسوسات بشر بودند.

نویسنده : مهندس آرتور امید آذری

سمبلهاي (زبانها) بسياري در جهان وجود دارند كه برخي از آنها داراي ريشه*هاي مشترك هستند. «در جهان بيش از سه هزار زبان رايج و منحصر به فرد و مستقل وجود دارد. بيان با تصوير و يا زبان بصري در مقايسه با كلام به مراتب جهان مشمول تر است».
يك طراح شهري نيازمند تقويت سواد و دانش بصري خود در راستاي ارايه طراحي بهينه با كارآيي بيشتر براي استفاده كنندگان است. متأسفانه در حدي كه به توسعه سواد كلامي و گفتاري پرداخته شده فعاليت در زمينه دانش بصري صورت نپذيرفته است. رشد و توسعه زياد روش برقراري ارتباط به صورت كلامي و گفتاري، خود باعث كم تحركي توسعه دانش بصري گرديده است. اكثر ما بخش اعظمي از آنچه را نخست آموخته*ايم از طريق حس باصره بوده است. اين امر در تكامل فهم و شعور ما خصوصاً در دوران كودكي بسيار مؤثر بوده است. دانش و سواد كلامي در درجات و مراتب مختلفي مورد استفاده قرار مي*گيرد كه از پيامهاي ساده شروع شده و به اشكال بغرنج تر هنري مي*انجامد.
بخش بزرگي از ارتباط بصري به تصادف و يا نيروي كشف و شهود طراحان سپرده شده است. اين موضوع دو دليل دارد:
۱) يكي اينكه هنر را از صناعت جدا كرده*اند و
۲) دوم راه درازي است كه براي آموختن ترسيم و نقاشي بايد طي كرد. موارد مذكور نيز موجب عدم توسعه دانش مذكور گرديده است.
ابزار بصري گوناگون نيز بيشتر مصرف كنندگي را تقويت نموده تا دانش بصري را. عقيده اشتباهي نيز ترويج يافته كه هيچ نوع روش شناسي و روندي را براي توسعه دانش بصري مقدور ندانسته و يا آن را بسيار مشكل تلقي مي*كند.
رهيابي و راهكارهاي دانش بصري
راهکارها و رهیافتها در دانش بصری در راستای كسب آگاهي بيشتر در مورد حس بينايي براي بررسي و تحليل پيامهاي بصري خصوصاً در زمينه*هاي زیر است:
- شيوه تربيت و آموزش هنرمند و صنعتگر.
- فيزيولوژي دستگاه بينايي.
- ماهيت و نحوه كار فيزيولوژي بدن انسان.
- ادراك حسي و نيروهاي درون جنبشي ما كه داراي خصليت فيزيولوژي هستند در جريان فهم بصري ما از محيط اهميت بسيار دارند.
چگونگي وضع ما در حالت های گوناگون نیز در میزان فهم منبعث از محیط تاثیر دارد:
- ايستاده.
- حركت.
- حفظ تعادل.
- حفاظت از خود.
- واكنش نسبت به نور.
- واكنش نسبت به تاريكي.
تمامي موارد فوق بين نوع دريافت و تفسير ما از آنچه كه مي*بينيم بسيار مؤثر است. اگر چه اين واكنشهای ذکر شده به صورت طبيعي انجام مي*گيرند. به نوبة خود تحت تأثير موارد زير قرار دارند:
۱) حالات رواني.
۲) وضعيت فرهنگي.
۳) ضروريات محيط.
۴) ديدگاه و نحوه نگرش به جهان.
۵) اندوخته*هاي فردي (سياه و سفيد).
۶) حس جهت يابي از طريق ديدن، در مكانهاي مسطح و وسيع مثل كوير و مناطق قطبي دچار اختلافي مي*شود. در اين مناطق (قطبي) خط افق بسيار مبهم و نامشخص است.

خصوصيات پيامهاي بصري
كليه اطلاعاتي را كه به صورت تصوير دريافت مي*كنيم به سه نوع كاملاً متفاوت مي*توان تقسيم كرد. اين اختيار بصري شامل انواع زير مي*باشند:
۱) رمزي و سمبل.
۲) شبيه سازي.
۳) انتزاعي.
در واقع زير ساخت هر نوع تصويري از جنبه انتزاعي برخوردار است. زبانهايي چون زبان چيني به شكل ايدئوگرام يا انديشه نگار باقي مانده است و رموز و علائم نقش مهمي را در اين زمان ايفاد مي*كنند. سمبل و رمز در آموزش بصري عاملي بسيار نيرومند و مهم است.
فهم عناصر و نيروهاي خالص و ناب بصري كه معنا و محتواي تصوير و اسكلت بندي زيرين آن است بسيار حائز اهميت است. هر چيزي را كه مي*بينيم و درك مي*كنيم از عناصر بصري اوليه و نيروهايي كه بر چشم اثر مي*گذرد تشكيل يافته است.
روانشناسان مكتب گشتالت، ارتفلس، رودلف آرنهايم، ورتهايمر، كولر و كوفكا، براي تفسير هنرهاي بصري كارهايي بس ارزنده انجام داده*اند. حاصل تحقيقات نشان داده است كه: معنا فقط در تصاوير و اطلاعات شبيه سازي شده از واقعيت و رمزها و سمبلها و زبان وجود ندارد بلكه معنا را در تركيب*بندي و كمپوزيسيون آنها نيز می توان يافت. در اينجاست كه نقش طراح شهري حساس خواهد شد. هر رخداد بصري عبارت است از شكل همراه با محتوا، و اجزاء سازنده محتوا که عبارتند از:
- رنگ.
- رنگمايه يا توناليته.
- بافت.
- بعد.
و به طور كلي نوع رابطه اين اجزاء نيز در تركيب بندي، در معناي كلي اثر مؤثر است. رالف رس در كتاب سمبلها و تمدن از هنر فقط اين معنا را استنباط مي*كند كه:
«هنر حاصل تجربه اي است كه بدان زيباشناسي مي*گوييم، اين تجربه*اي است كه ما اغلب هنگام رويارويي با چيزي زيبا حس مي*كنيم و عميقاً موجب رضايتمان را فراهم مي*آورد.»
بايد ببينيم و بدانيم كه از يك تجربه بصري چه چيزي و چگونه عايد ما مي*شود. لذا بايد كليه اجزاء مربوطه و چگونگي روابط آنها را به خوبي درك كنيم. پس عناصر و اصول اوليه تركيب بندي جعبه ابزار كار ما است كه عبارتند از:
- نقطه كوچك*ترين واحد و نشانه بصري.
- خط سيال و روان و بيان كننده تحريك.
- شكل همچون شكلهاي اوليه و اشكال پيچيده اورگانيك (دو بعدي).
- فرم و حجم احجام ساده و پيچده (سه بعدي).
- جهت ساده، دوراني، مايل و عمودي.
- رنگمايه (توناليته)، تاريك و روشن.
- بافت خصوصات موجود در سطوح مختلف (يا حس لامسه قابل تشخيص است).
- مقياس، ميزان، اندازه انساني – بزرگ، مانيومنتال.
- تناسب روابط اندازه*ها نسبت به يكديگر.
- دانه*بندي ريز و درشتي احجام و فرمها در يك تركيب.
عناصر فوق در اصل مواد خامي هستند كه ما بوسيله آنها به آگاهي بصري از يك پديده مي*رسيم. بوسيله آنها انواع گوناگون، عبارتها، اشياء، پديده*ها و تجربيات ما از محيط به صورت بصري بيان مي*شود. براي آنكه عناصر بصري با خصوصيات آنچه طرح مي*شود و يا با منظور اصلي يك پيام تناسب لازم را بيايند آنها را به كمك فنون و تكنيكهاي مختلف به كار مي*گيرند.
پر تحرك*ترين فن در ميان فنون بصري، استفاده از فن كنتراست يا تضاد است، كه نقطه مقابل فن* هارموني يا هماهنگي مي*باشد. دو فن مذكور در دو قطب مقابل قرار دارند. اين فنون الزاماً به صورت خالص و نهايي خود نبايد بكار روند و مي*توان آنها را با درجاتي از خفيف تا شديد به كار بست.
در ارتباط بصري تكنيكها نقش عامل را ايفا مي*كنند، و از طريق نيرو و توان آنهاست كه خصوصيت ويژه يك راه حل بصري شكل مي*گيرد. راههاي انتخاب بسيار است و وسايل و رسانه*ها متعدد. اگر به دنبال سواد بصري مطلوب و كارآيي هستيم بايد بررسي مباحث ذكر شده فوق را جدي گرفته و به تحليل و تعريف آنها با ذكر مصداقهاي گوناگون در طراحي شهري بپردازيم.
اگرچه قواعد و تعاريف ساده و عام براي به وجود آوردن يك تركيب*بندي كار را بسيار آسان مي*كند ولي جنبه*هاي منفي كار هم افزايش مي*يابد. هر چه قواعد فرمول وارتر باشد نيروي خلاقيت وتنوع در بيان بصري نيز محدودتر مي*شود.
اما تقسيم*بندي ساخت بصري به: واقع نمايانه، انتزاعي، رمزي، داراي جنبه*هاي چندان منفي نيست. ما براي ديدن به طور همزمان كارهاي مختلفي انجام مي*دهيم. در اين عمل بر ميدان ديد وسيعي احاطه داريم، حركات بالا و پائين، چپ و راست، چشم ما را به اين كار قادر مي*سازد. سپس در ذهن خود نقشه*اي تجسم مي*كنيم، و بر اساس محورهاي مجسم نموده، و ميزان تحرك و فعاليت، نيروها را از نظر تركيب بندي مي*سنجيم، كه حائز اهميت است. فهم تصوير و ضبط تصوير انجام، و كليه سمبلها و نشانه*ها نيز گشوده مي*شوند. آگاهي بصري با سرعتي نزديك به سرعت نور كسب مي*شود. و اخبار بصري همچون جرياني مداوم و پر تحرك ما را در ارتباط با محيط قرار مي*دهد.
نویسنده : مهندس آرتور امید آذری

منابع: ایران معمار - [تنها کاربران عضو سايت قادر به مشاهده لينک ها هستند. ] (انجمن تخصصی عمران و معمار) " جهت کپی برداری ذکر منبع الزامی میباشد "