یكی از مشكلاتی كه بشر از آغاز زراعت بر روی زمین با آن مواجه بوده، فرسایش سریع خاكها می باشد. فرسایش خاك هنوز هم در آمریكا و بسیاری از مناطق حاره ای و نیمه خشك دنیا از معضلات به شمار می رود و در كشورهایی كه آب و هوای معتدل دارند _ از جمله انگلستان، بلژیك و آلمان _ به عنوان یكی از مسایل خطرناك تلقی می شود. این مشكل در ایران كه بخش وسیع آن را كویر ها در بر گرفته اند و خاك از پوشش مناسبی برخوردار نیست بسیار بارز و چشمگیر است.
جلوگیری از فرسایش خاك كه در واقع معنی آن كاهش میزان تلفات است، به حدی كه سرعت فرسایش تقریبا برابر سرعت طبیعی تلفات خاك گردد، بستگی به انتخاب استراتژیهای مناسب در حفاظت خاك دارد. این امر مستلزم شناخت تمامی فرایند های فرسایش است. اثر فرسایش تنها به مناطقی كه خاك سطحی آن توسط باد و آب از بین رفته و سنگ مادر یا خاك زیر در معرض دید قرار گرفته و سطح زمین توسط آب بریدگیها چاك چاك شده است مربوط نمی شود، بلكه مناطق پایین باد و كف دره ها را كه در آن سطح زمین پوشیده از نهشته های شن و ماسه بوده و كانالها و نهر هایی كه از رسوب پر شده اند را نیز در بر می گیرد. شدت فرسایش در زمانها و مكان های مختلف متغیر است. رسوباتی كه در اثر یك واقعه آب و هوایی معین ایجاد می شود به شرایط توپوگرافی، نوع خاك و نحوه استفاده از زمین بستگی دارد و این امر موجب تغییرات موضعی فرسایش می شود. از آنجایی كه آب و هوا مركب از مجموعه وقایعی با شدت های مختلف است در نتیجه مهمترین عامل در تغییرات زمانی كوتاه مدت فرسایش را می توان آب و هوا به شمار آورد. در هر حال خصوصیت های اقلیمی، بخصوص مقدار بارندگی، شدت بارندگی و سرعت باد در جاهای مختلف متغیر است. از این گذشته تغییرات زمانی درازمدت نیز ممكن استدر فرسایش اتفاق افتد. بنابراین، نقش متقابل تغییرات زمانی و مكانی فرسایش تا حد زیادی پیچیده است. علی رغم بهم پیوستگی این دو بهتر است آنها را به طور مجزا مورد بررسی قرار دهیم.
فرسایش
فرسایش كه به آلمانی Abtrage و به فرانسه و انگلیسی Erosion گفته می شود، از كلمهلاتینگرفته شده و عبارت است از فرسودگی و از بین رفتن مداوم خاك سطح زمین ( انتقال یا حركت آن از نقطه ای به نقطه دیگر در سطح زمین ) توسط آب یا باد. از آغاز پیدایش كره زمین، باد و باران قشر سطحی آن را شسته یا از جا كنده و اجزای آن را از نقطه ای به نقطه دیگر حمل كرده است. به این تریتب بستر نهرها، مخروط افكنه ها و دلتای رودخانه ها بعضی از چاله ها و خلاصه تپه های شنی به وجود آورده و در نتیجه سطح زمین تدریجا دچار تغییر شكل شده است. فقط در سایه حمایت پوشش نباتی ( درختان یا سایر گیاهان انبوه ) بوده كه فرسایش بسیار كند شده و تعادلی در تشكیل و فرسایش خاك ایجاد گردیده است. این تعادل مساعد كه تحت تأثیر شرایط طبیعی حكمروا شده بود، از زمانی كه بشر زمین را به منظور تهیه محصول و بدست آوردنغذا و دیگر مایحتاج خود، مورد كشت و زرع قرار داد یا از آن به عنوان مرتع استفاده كرد، بر هم خورد و زمینها در معرض فرسایش شدید و سریع قرار گرفت. Erodere
بنابراین، فرسایش قبل از آن كه زمین مورد بهره برداری انسان قرار گیرد نیز اتفاق می افتاده ( فرسایش طبیعی ) ولی از وقتی كه انسان در آن به كشت و زرع، دامداری و غیره مشغول شده، باعث فرسایش بیش از حد ( فرسایش سریع و شدید ) خاك شده است. انسان، ابتدا به فرسایش خاك و مسایل ناشی از آن توجهی نداشته است ولی افزایش سریع جمعیت و همچنین عدم توجه به بهره برداری صحیح از زمین، سبب شد كه انسان در روی دامنه های پرشیب و ارتفاعات زیاد نیز كشت و زرع كند و برای سیر كردن احشام خود، مراتع را هم بیش از حد و بی موقع مورد چرا قرار دهد. این عملیات او سبب شد كه خاك مقاومت خود را از دست بدهد و بر اثر باران های شدید و آبیاری بی رویه و بادهای تند، بشدت فرسایش یابد، به طوری كه زمین بر اثر فرسایش، در بسیاری از موارد حاصلخیزی خود را از دست داده یا بكلی ویران شد. این وضع سبب شد كه انسان متوجه شود كه چگونه با اعمال بی رویه خود موجب فرسایش و نابودی خاك شده است. فرسایش خاك، با اینكه در آغاز كمتر احساس می شود، ولی با گذشت زمان اهمیت تخریبی آن بحدی زیاد می شود كه ممكن است پس از چندین سال مثلاً در دوره یك نسل كه سی سال فرض شود، خاكی به عمق حدود 30 سانتیمتر از سطح زمین معدوم گردد. جبران خاك فرسایش یافته، برای طبیعت بویژه در مناطق خشك كه شرایط برای تشكیل خاك بسیار نامساعد می باشد بسیار دشوار و طولانی است. از این رو بخصوص ساكنان مناطقخشك باید در حفظ و جلوگیری از فرسایش آن سعی و همت بیشتری مبذول دارند زیرا به طورطبیعی در این مناطق، هم فرسایش شدید تر است و هم همان طور كه ذكر شد، امكانتشكیل خاك كمتر می باشد.
طبق محاسباتی كه صورت گرفته است، به طور كلی برای تشكیل یك سانتیمتر خاك 500 تا800سال زمان لازم است، و اگر حساب كنیم كه خاك زراعتی 25 سانتیمتر عمق داشته باشد پس این ضخامت خاك، طی 20 هزار سال كار مداوم طبیعت بوجود آمده است.
با از دست رفتن این خاك به وسیله یك عامل مخرب نظیر سیل یا بی مبالاتی زارع و غیره بهصورت فرسایش، در حقیقت زحمت چندین هزار ساله طبیعت برای بشر هدر می رود و تازههزاران سال دیگر هم وقت لازم است، تا شاید خاك از دست رفته، جبران گردد. علت عمده اختلافاتی كه از نظر فرسایش بین نقاط خشك و مرطوب وجود دارد، پوشش گیاهی زیاد در نقاط مرطوب است كه نقش عمده ای در حفظ خاك ایفا می نماید.
در مناطق جنگلی و نقاطی كه نباتات مرتعی سطح خاك را پوشانیده اند عوامل فرسایش كمتر تأثیر می كند. در این مناطق، آبهای باران و برف توسط گیاهان در زمین نگهداری می شود. نباتات با حفظ آب و نفوذ دادن آن در خاك، مانع جاری شدن آب در سطح زمین، و در نتیجه مانع از فرسایش خاك می گردند. پوشش گیاهی، خاك را در مقابل فرسایش بادی نیز حفظ می كند.
تغییرات مكانی
مطالعاتی كه در زمینه رابطه تلفات خاك و آب و هوا در مقیاس جهانی انجام شده است، نشان می دهد كه فرسایش در جاهایی به حداكثر خود می رسد كه میانگین بارندگی موثر سالانه آن 300 میلی متر باشد. منظور از بارندگی موثر مقدار بارانی است كه در شرایط مشخص درجه حرارت بتواند مقدار معینی رواناب ایجاد نماید. در وضعیتی كه مقدار بارندگی كمتر از 300 میلی متر باشد با افزوده شدن بارندگی، فرسایش نیز افزایش می یابد. البته افزایش بارندگی باعث بهتر شدن پوشش گیاهی نیز می شود و این خود سطح خاك را بهتر محافظت می كند. اما در وضعیتی كه مقدار بارندگی سالانه بیشتر از 300 میلی متر باشد، نقش حفاظتی پوشش گیاهی بر عوامل فرسایش فزونی گرفته، در نتیجه با افزوده شدن بارندگی میزان تلفات خاك كاهش پیدا می كند. شاهد هایی نیز در دست است، كه اگر نزولات جوی افزایش یابد، بارندگی و رواناب ناشی از آن ممكن است به حدی زیاد باشد كه خود باعث افزایش تلفات خاك گردد. در 20 ساله اخیر اطلاعات زیادی در زمینه بار رسوب در رودخانه ها جمع آوری شده است. هر چند این داده ها به دلیل اشكالات فنی در اندازه گیری بار بستر و كمبود اندازه گیریهای املاح محلول آب بیشتر مربوط به مواد معلق می باشد ولی از نظر شناخت معقول الگوی فرسایش آبی در دنیا به خوبی می توان از آنها استفاده كرد. عمده ترین نتیجه ای كه از این شناخت حاصل شده، آن است كه مناطق نیمه خشك و نیمه مرطوب دنیا بخصوص در چین، هندوستان، غرب آمریكا، روسیه مركزی و نواحی مدیترانه ای ، سخت در معرض فرسایش قرار دارند. مشكل فرسایش خاك در این مناطق همراه با نیاز شدید به حفاظت آب و موضوع حساس بودن شرایط اكولوژیكی محیط است. به طوری كه حذف پوشش گیاهی، چه به صورت چرای دام و چه به صورت برداشت محصول، باعث كاهش سریع مواد آلی شده كه خراب شدن خاك و خطر كویری شدن را در پی خواهد داشت.
از دیگر مناطقی كه با فرسایش شدید روبرو می شوند نواحی كوهستانی مانند آند، هیمالایا قره قوم، بخشی از كوههای راكی، بریدگیهای دره ای آفریقا و مناطق پوشیده از خاكهایآتشفشانی، مانند جاوه، جزیره جنوبی نیوزلند، گینه جدید پایو و قسمتهایی از آمریكای مركزی را می توان نام برد.
سومین مناطق دنیا كه با خطر فرسایش روبرو بوده، مناطقی هستند كه در آنها شكل زمین و خاك نتیجه اقلیمهای گذشته است. هر چند این زمینها در حال حاضر ظاهرا پایدار به نظر می رسند ولی كوچكترین كار تخریبی این پایداری را از بین می برد. باتلر از روی اصول چینه شناسی و كاربرد آن در لایه میانی خاك در دشتها و تپه ماهورهای جنوب شرقی استرالیا شاهدهایی را پیدا كرد كه دلالت بر وجود دوره های ثبات، كه در آن خاك روی زمین تشكیل شده است، و دوره های عدم ثبات، كه در آن خاك فرسایش یافته و یا در آن محل رسوب گذاری شده است، دارد. از جایی كه فرسایش با شدت زیاد صورت گرفته است و آثار آن امروزه به صورت خندقهایی در حوالی كانبرا یا فرسایش بادی در گندمزارهای سوان هیل در ویكتوریا مشاهده می شود ولی احتمالا این فرسایش، كه نتیجه تغییر شدید در آب و هوا بوده است، قبل از اسكان گرفتن انسان در این نواحی به وقوع پیوسته است. در تحلیل داده های فرسایش باید دقت كافی به عمل آید. زیرا سرعت فرسایش بستگی به وسعت منطقه مورد مطالعه نیز دارد. قسمتی از رسوبات جداشده از تپه ها، خاكریزها، و یا خاكبرداریها، همراه با آب، راهی رودخانه ها می شوند. اما بخشی از آنها در طول مسیر در دامنه تپه ها و یا دشت ها بجا مانده و موقتا در آن جا ذخیره می شوند. چون حوضه های بزرگ، نسبتا، زمینهای بیشتری را كه مناسب رسوب گذاری است دارند، لذا میزان فرسایش در واحد سطح در حوضه های كوچك زیاد تر بوده و با افزایش وسعت حوضه از مقدار آن كاسته می شود. نسبتی از مقدار خاك فرسایش شده كه بصورت رسوب وارد رودخانهمی شود به نام نسبت انتقال رسوب نامیده میشود. متاسفانه در این مورد مطالعات زیادی انجام نشده است، زیرا غالبا فقط مقدار تولید رسوب مورد نظر بوده است حال آنكه نسبتحمل رسوب بسته به وسعت حوضه بین 3 تا 90 درصد متغیر است.
تغییرات زمانی
اكثر ژئومورفولیستها معتقدند كه قسمت عمده فرسایش در اثر وقایعی صورت می گیرد كهشدت و فراوانی وقوع آنها متوسط است، زیرا وقایع بسیار شدید بقدری دیر اتفاق می افتند كه نقش آنها در فرسایش خاك در یك دوره زمانی معین عملا ناچیز است. مفهوم فراوانی " وقوع _ مقدار " توسط ولمن و میلر در مطالعات حمل رسوب رودخانه به كار برده شده است. این پژوهشگران دریافتند كه عامل اصلی رسوب، بارانهایی است كه شدت آنها از شدت وقایعی كه بالاترین فراوانی را دارند بیشتر است.
علاوه بر تغییرات فرسایش به دلیل مقدار و فراوانی وقوع بارشها، شدت فرسایش دارای نوسانات فصلی می باشد. این موضوع را از نحوه اثر رژیم بارندگی در فصلهای خشك و مرطوب می توان بخوبی درك كرد. پوشش گیاهی با كمی تاخیر چرخه ای مشابه بارندگی را دنبال می كند. حساس ترین زمان از نظر فرسایش اوایل فصل مرطوب است. كه در آن بارندگی زیاد ولی پوشش گیاهی كه بتواند خاك را محافظت كند فقیر است. بنابراین نقطه اوج فرسایش نسبت به نقطه اوج بارندگیها زودتر اتفاق می افتد. در مورد زمین های زراعتی و در شرایطی كه رژیم بارندگی نامشخص باشد الگوی تغییرات فصلی فرسایش نیز كم و بیش پیچیده خواهد بود. معمولاً اگر فاصله بین شخم تا سبز كردن گیاه مواجه با بارندگی ها یا باد شدید باشد، خطر فرسایش افزایش می یابد. لذا در اروپا و از جمله انگلستان بهار را می توان فصل حداكثر فرسایش به شمار آورد. نوع بهره وری زمین و فرسایش با یكدیگر رابطه نزدیك دارند. در صورتی كه از زمین استفاده نامعقول به عمل آید میزان فرسایش به شدت افزایش می یابد. در چنین شرایطی اثرات وقایع ژیومورفولوژیكی متوسط و شدید بسیار خطرناك خواهد بود. در هر حال از تحلیل های تاریخی و ژئومورفولوژیكی چنین نتیجه گیری می شود كه فرسایش یك فرایند طبیعی است و اگر انسان از زمین استفاده نامعقول به عمل آورد میزاان آن افزایش می یابد. لذا در فرسایش خاك هم جنبه های محیطی طبیعی دخالت دارد و هم جنبه های فرهنگی.
انواع فرسایش
الف - تقسیم بندی انواع فرسایش بر اساس انواع عوامل فرسایشی در طبیعت دونیرو، یا دو عامل وجود دارد كه باعث جابجایی خاك یا به عبارت دیگر فرسایش خاك می شود ؛ آب و باد. بنابراین عامل فرسایش یا آب است یا باد. ولی امكان دارد كه به علل مختلف از جمله فقر یا عدم پوشش گیاهی، شیب تند، ریزدانه یا یكنواخت بودن خاكدانه ها و غیره، خاك به وسیله باد یا آب بشدت فرسایش یابد و اشكال مختلف فرسایش مانند سطحی، شیاری، خندقی و غیره را بوجود بیاورد.
ب - تقسیم بندی انواع فرسایش بر اساس تأثیر طبیعت و دخالت انسان قبلا بطور اختصار توضیح دادیم كه فرسایش از آغاز پیدایش كره زمین و قبل از پیدایش بشر اتفاق می افتاده است، ولی از وقتی كه انسان زمینها را مورد كشت و زرع و بهره برداری قرار داده است، با اعمال بی رویه خود، موجب برهم زدن تعادل طبیعت ( از آن جمله، تشكیل خاك به مقدار كم ولی فرسایش خاك به مقدار زیاد ) و در نتیجه باعث فرسایش شدید خاك شده، به حدی كه در بسیاری از نقاط، آن را به ویرانی كشانیده است.
بنابراین فرسایش را از این نظر كه به طور طبیعی صورت گرفته یا انسان در آن دخالتی داشته است نیز می توان بر دو نوع تقسیم كرد ؛ فرسایش طبیعی یا بطنی و فرسایش سریع یا مخربفرسایش طبیعی یا بطنی كه فرسایش عادی هم نامیده می شود پیوسته در طبیعت بهوسیله آب و باد صورت گرفته و می گیرد و نتیجه تأثیر قوه ثقل، سرازیری دامنه ها، جریان آبسطحی در روی زمین، وجود نهرها و رودها و یخچالها و غیره است. عمل این نوع فرسایش كند و هماهنگ با تولید خاك است.
فرسایش سریع یا مخرب همانطور كه ذكر شد نتیجه تأثیر اعمال بشر است. فرسایش ناشی از اعمال انسان باعث كاهش حاصلخیزی خاك و حتی نابودی آن شده است. انسان آنچنان باعث فرسایش سریع و شدید و در نتیجه كاهش حاصلخیزی و نابودی خاك شده است كه امروزه وقتی صحبت از فرسایش و راههای مبارزه با آن می شود بیشتر منظور همین فرسایش سریع یا فرسایش ناشی از دخالت انسان است.
مراحل مختلف فرسایش
فرسایش خاك چه توسط باد صورت بگیرد و چه توسط آب، خواه عادی باشد یا سریع، دارای سه مرحله است ؛
الف - مرحله كنده شدن خاك از جای خود : در این مرحله، ابتدا خاكدانه ها بر اثر از بین رفتن هوموس و كلوییدهای خاك چسبندگی خود را از دست می دهد و از هم می پاشد، در نتیجه خاك آماده فرسایش می گردد. در چنین وضعی، خاك سطح الارض كه حاصلخیزترین قسمت خاك است، به طور ناگهانی با تدریج به وسیله آب یا باد از جای خود كنده می شود. پس از فرسایش خاك رویی، خاك غیر حاصلخیز زیری یا سنگ مادر آن ظاهر می گردد.
ب - مرحله حمل یا انتقال خاك به وسیله آب یا باد : چون ذرات چسبندگی خود را از دست داده است نمی تواند در مقابله جریان های شدید آب ها یا بادهای تند مقاومت كند، درنتیجه از جای خود كنده می شود و به نقطه دیگری منتقل می شود. در مورد فرسایش آبی معمولاً مواد از منطقه مرتفع تر به محل پست تر منتقل می شود.
ج - مرحله تجمع و انباشته شدن مواد : بادرفتها ( موادی كه توسط باد حمل می شود ) هر جا به مانعی ( گیاه، دیوار، سنگ و غیره ) برخورد كند فورا بر روی زمین می افتد. و در همانجا بر روی هم انباشته می شود. این مواد در شرایط فوق العاده تشكیل تپه های بزرگ و حتی توده های عظیم شنی یا ماسه ای شبیه كوه را می دهد، مانند توده های عظیم ماسه ای جنوب شرقی ایران كه با ارتفاع حدود 200 متر سطحی به طور متوسط 162 كیلومتر در 52 كیلومتر را اشغال كرده است. آبرفتها ( رسوباتی كه توسط آب حمل می شود ) بتدریج كه از شدت جریان آب و شیب زمین كاسته می شود از حركت باز می ماند و در سطح زمین رسوب می كند. ( ابتدا ذرات درشت تر و بعد ذرات ریزتر ) در بعضی موارد تجمع مواد آبرفتی بقدری زیاد است كه یك طبقه رسوبی قابل توجهی را تشكیل می دهد. همان طور كه قبلا هم ذكر شد فرسایش موجب تخریب و نابودی خاك می شود ولی نباید فراموش كرد كه بسیاری از خاكهای خوب كشاورزی هم رسوبات حاصل از فرسایش است. و بدیهی است كه برای تشكیل یك چنین رسوبات حاصلخیز، باید خاك هكتارها زمین كه چندین برابر سطح تشكیل شده می باشد نابود شود.
اشكال مختلف فرسایش
شكل ظاهری فرسایش آبی با شكل ظاهری فرسایش بادی فرق دارد. بعلاوه فرسایش آبی یابادی خود بر اثر شدت و ضعف عوامل فرسایشی و مساعد بودن یا نامساعد بودن شرایطمحیطی برای فرسایش به اشكال مختلف در می آید. روی همین اصول است كه در نقاط مختلفودر شرایط متفاوت، زمین به درجات مختلف و به اشكال مختلف فرسایش یافته است. الف - فرسایش سطحی یا سفره ای : عمل عامل فرسایشی در این فرسایش، در تمام سطح زمین است. این شكل فرسایش بیشتر منشأ بادی دارد ولی طبیعی است كه فرسایش آبی نیز ابتدا به طور سطحی اتفاق می افتد كه به علت فرسایش یكنواخت در تمام سطح، كمترمحسوس می گردد. این نوع تخریب با ظهور لكه های سفید و روشن در سطح نمودار می شودكه نشان دهنده تخریب و از بین رفتن سطحی ترین قسمت زمین آن هم به صورت لكه لكهاست. اختلاف رنگ بین قسمت های فرسایش یافته و فرسایش نیافته علامت این تخریب استزیرا قسمت رویی به علت دارا بودن مواد آلی، غالبا تیره رنگ می باشد. البته ظهور این لكه های روشن اغلب در نقاطی كه عاری از پوشش گیاهی است یا در نواحی كه تازه شخم زده شده است بیشتر دیده می شود. در كشور ما این شكل فرسایش بادی در كلیه نواحی بیابانی بویژه دشت لوت و حواشی دشت كویر جلگه سیستان و بلوچستان مشاهده می شود. علامت دیگر این شكل فرسایش وجود ریگ و سنگریزه های آزاد در سطح زمین است مانند سطح دشتهای سنگی ریگی. در این نقاط باد ذرات ریز را برده و ذرات درشت تر باقی مانده است. جمع شدن خاك نرم در پای بعضی از بوته ها و تجمع آن در محل های گود، علامت دیگری از این نوع فرسایش است.
ب - فرسایش شیاری یا آبراهه ای : منشأ این شكل از فرسایش اغلب باران است و در پیدایش آن عامل شیب بسیار موثر است. و در دامنه كوهها و حتی در سطح زمینهای كم شیب نیز بسهولت دیده می شود. این شكل فرسایش، پیشرفته تر از فرسایش سفره ای بوده و ممكن است به صورت خطوط موازی نیز ظاهر شود كه ابتدا كم عمق است ولی به سرعت عمیق تر می شود. این شكل فرسایش تا زمانی كه سنگ مادر ظاهر نشده است به نام فرسایش شیاری خوانده می شود، فرسایش شیاری زمین های لخت، مراتع كم گیاه، اراضی و زمینهای مزروعی بویژه دیمزارها را بیشتر مورد حمله قرار می دهد. این شكل از فرسایش در اغلب نقاط ایران به عنوان مثال در كوههای هزاردره و در راه لشكرك و كوهپایه های بختیاری در راه بین شوشتر و اهواز زیاد دیده می شود. در نقاطی از نواحی بیابانی كه تحت تأثیر بادهای شدید قرار می گیرد فرسایش شیاری دیده می شود. این شكل از فرسایش در اثر بهم پیوستن چاله های ریزی كه خاك آنها را باد برده است، بوجود می آید كه البته به وضوحی شیارهای آبی ، مشخص نیست.
ج - فرسایش چاله ای : این شكل تخریب بیشتر منشا بادی دارد. چاله ها در اثر توسعهفرسایش سطحی و بزرگتر شدن چاله های كوچك نخستین، بوجود می آید. در بسیاری از نقاطدشت لوت و حواشی دشت كویر سطح های وسیعی از زمین دیده می شود كه بر اثر باد بهصورت چاله - چاله در آمده است. این چاله ها نشان دهنده فرسایش بادی شدید در این نواحیاست. بادهای شدید، موادی را كه از كندن این چاله ها بدست می آورد، كیلومتر ها با خود میبرد. این شكل فرسایش و انتقال ماسه از نقطه ای به نقطه دیگر نه تنها در ایران بلكه در سایر نواحی خشك و بیابانی جهان نیز دیده می شود.، به عنوان مثال ماسه های سرخ رنگ بیابانلیبی كه به سوی شمال تا سواحل ایتالیا حمل شده است.
د - فرسایش خندقی یا نهری : منشأ این فرسایش، آب است. در این فرسایش عمق و عرض زمینهای فرسایش یافته بیشتر از فرسایش شیاری است. و بر اثر پیشرفت فرسایش شیاری بوجود می آید، به این نحو كه شیارها به هم می پیوندد و در نتیجه زمین بیشتر شسته می شود و نهرها یا خندق هایی در سطح زمین تشكیل می گردد. در این تخریب سنگ مادر ظاهر می شود و آنقدر عمیق و عریض است كه گاو آهن قادر به عبور از آنها نیست. عمق خندقها به یك متر یا بیشتر می رسد و بتدریج شكل آنها تغییر می كند. این عمل در صخره های سست، خاكهای رسی، رسی آهكی بیشتر دیده می شود. و بیشتر در محدوده آب و هوای خشك و نواحی كه تغییرات درجه حرارت در فصول مختلف در آنجا شدید است ظاهر می گردد. این شكل از فرسایش در اكثر نواحی ایران به عنوان مثال در اصفهان، شیراز، كوهپایه های استان خراسان دیده می شود. بهترین نمونه های آن نواحی كویری و بیابانی ایران بخصوص در سطح كوههای لخت و گنبدهای نمكی مشاهده می گردد.
ه - فرسایش سیلابی : فرسایش سیلابی یك تخریب ساده نیست. در مناطق كوهستانی وحتی در زمینهای سست جلگه ای فرسایش شیاری و خندقی ممكن است به فرسایشسیلابی تبدیل گردد. در این فرسایش جریان آب بویژه آبهای گل آلود، حامل ریگ و شن و غیره،موجب شسته شدن اطراف آن و حمل مواد بیشتر با خود می گردد. با این عمل، زمین هایدیواره بستر، استحكام و قدرت خود را از دست می دهد و بتدریج در مواقع جاری شدنسیلابهای شدید حتی به طور ناگهانی ریزش می كند. و امكان دارد كه موجب تخریب و ویرانیمزارع و دهاتی كه در جوار این مسیل ها واقع شده اند بشود. با افزایش مواد خاكی در آب، وزنمخصوص آن بیشتر و قدرت و نیروی درهم كوبنده آن زیادتر می گردد. در ایران این شكلفرسایش یبشتر در مواقعی كه آب بر اثر بارندگی ها افزایش می یابد، دیده می شود. هر سالهبه اكثر رودخانه های ایران، براثر سیلابهای شدید خسارات زیادی وارد می آید. این شكلفرسایش نه تنها در مناطق كوهستانی و تپه ماهورها زیاد دیده می شود بلكه در جلگه ها ودشتها هم امكان بوجود آمدن آن هست. از آن جمله لاتها و كوچه ها را می توان نام برد. لاتها وكوچه ها بیشتر بر اثر جاری شدن سیلابهای شدید در سطح زمینهای رسی و یا آهكی به طوركلی زمینهای ریزدانه بوجود می آید. فرسایش سیلابی به عنوان مثال در جلگه ها و دشتهایورامین و گرمسار دیده می شود. مانند لات سوداغلان، لات كردوان، لات شاهبداغ و... درگرمسار. و - فرسایش توده ای : این نوع فرسایش در روی زمین اغلب به شكل عوارض زمین كه معرف حركات خاك در گذشته است ظاهر می گردد. این حركات عبارتست از تورم و بالا آمدن خاك،سرخوردگی، خزیدن زمین و ریزش خاك. در فرسایش توده ای قسمتی از خاك دامنه كوهها بهحركت در می آید كه یا ممكن است بر اثر اشباع شدن خاك طبقه رویی از آب و نفوذناپذیری خاكطبقه زیری، خاك رویی به حركت در می آید یا ممكن است بر اثر لغزش این عمل اتفاق بیفتد. بهاین معنی كه توده ای از كوه از محل اولیه خود جدا می شود و در محل دیگری قرار می گیرد یاممكن است در نتیجه ریزش باشد كه در این حالت قسمتی از كوه ریزش می كند و در سطحهای پایین تر روی هم انباشته می شود. فرسایش بهمن نیز از این شكل فرسایش محسوبمی شود كه در مناطق كوهستانی بوقوع می پیوندد و علاوه بر این كه خسارات جانی و مالیزیادی ممكن است ببار بیاورد، باعث از بین رفتن خاك هم می شود.