گرفتم بعد عمری مدرکی چند
و اینجانب حالا شدم مهندس
ندانستم که ریزد از چپ و راست
ز پائین و از آن بالا مهندس
غضنفر گاری اش را هل نمیداد
د_ یالا هل بده یالا مهندس
تقی هم چونه میزد کنج بازار
نمی ارزه واسم والا مهندس
به مرد قهوه چی میگفت اصغر
دو تا چایی قند پهلو مهندس
شنیدم کودکی میگفت در ده
به مردی با چپق خالو مهندس
ز جنب دکه ای میگذشت مردی
صدا آمد " آب آلبالو مهندس"
خلاصه میخورد خون جماعت
همیشه بدتر از زالو مهندس
شنیدم با تشر میگفت معمار
به آن وردست حمالش مهندس
همین مانده که از فردا بگویند
به گوساله و امثالش مهندس
سرت را درد آوردم مهندس
سخن از هر دری اومد مهندس
یکی سیگار میخواد اون سمت دکه
برو که مشتری اومد مهندس!