وقتی از ساعت سه و سی و دو دقیقه بعدازظهر روز پنجم ژوئیه ۱۹۷۲ پروژه عظیم مسكن «پروئی - ایگو» در سن لوئیس آمریكا به عنوان اولین نماد معماری مدرن تخریب و از خرابه های آن فلسفه پست مدرن و معماری پست مدرن سر بركشید، بی شك كمتر كسی گمان می كرد در چند سال آینده بتواند بلندترین برج های دنیا را با شیشه تزیین كند.
اما اولین گام تحقق این رویا چند سال بعد اتفاق افتاد؛ درست زمانی كه شركت آمریكایی - انگلیسی «جنیفر» برای اولین بار از ساخت شیشه های بلندی خبر داد كه در عین زیبایی و استحكام می توانستند مهمترین مشكل كشورهای اروپایی و حتی آمریكا یعنی كمبود آفتاب را نیز حل كنند.
گام های بعدی سریع تر برداشته شد. شركت های ساختمانی، موفق به طراحی و ساخت شیشه های عریضی در طول و عرض شدند كه از نظر استحكام و ایمنی به سادگی می توانستند آرزوی بلندپروازانه انسان های پست مدرن را برآورده سازند.
دیری نگذشت كه ساختمان های شیشه ای در جهان معماری و ساختمان سازی رشد كردند؛ از جمله در تهران، وقتی كه تكنوكرات های دوره كرباسچی، تصمیم بر بازسازی شهر و تبدیل آن به یك كلان شهر قابل سكونت گرفتند.
در این زمان، انبوه سازی، اولین وسیله هدف، مد نظر قرار گرفت كه می توانست با تلفیقی از زیبایی و امكانات رفاهی، شهرنشینی ایران را دچار تحول كند. معماری روز دنیا مورد هدف انبوه سازان قرار گرفته و هر كدام سعی كردند با نزدیك شدن به طراحی های ساختمانی جدیدتر، محصول نهایی جذابتری را از بعد نما و امكانات، عرضه كنند و نماهای تمام شیشه ای با رنگ های مات و آیینه گون، خود یكی از جذابیت های غیرقابل انكار این دوره بود كه بی توجه به كاركردهایش، راهی خیابان ها و ساختمان های تهران شد.
شیشه های بزرگ (رفلكس، سكوریت) برای اولین بار در اواسط دهه ۵۰ به وسیله یك آرشیتكت ناشناخته به عنوان یك طرح ابتكاری (البته در ایران)، در نمای بیرونی ساختمان یكی از شعب بانك كار در خیابان حافظ كنونی مورد استفاده قرار گرفت. نمایی كه به دلیل جذابیت ذاتی شیشه و شیوه نوین استفاده از آن در معماری ایرانی و همچنین مزیت آن تا مدت زیادی، زبانزد تهران نشینان بود. جذابیتی كه هم اكنون و پس از گذشت سه دهه، در عین مد بودن در تهران به یك امر عادی در نماسازی ساختمان بدل شده است. از ساختمان های یك طبقه تا برج های ۲۰ طبقه و مجتمع های ۴۰ طبقه، امروزه همه می خواهند شیشه های بزرگ تك رنگ و چند رنگ را در نمای ساختمان خود به كار ببرند حتی اگر مجبور شوند جهت كنترل نور شدید وارد شده از طریق بدنه شیشه ای ساختمان خود به داخل، هزینه ای دیگر را متحمل بشوند.
استفاده از رفلكس های تزیینی كه در زادگاه اصلی خود جدا از این كاركرد فرعی، كاركرد تامین نور و گرما را هم بر عهده دارند، در تهران آنگاه زمینه ساز ایجاد نگرانی است كه غیركاربردی بودن آن با توجه به شرایط اقلیمی تهران و همچنین آبستن بودن این شهر به احتمال وقوع زلزله ای كه سستی سازه های ساختمانی اش قدرت آن را چند برابر خواهد كرد، عملا استفاده ای چنین افسارگسیخته از این نوع نماسازی را با علامت سوال های بسیاری مواجه می كند. خطری كه مهندس علی پورشیرازی -عضو هیات مدیره انجمن شركت های ساختمانی- بی توجهی به آن را زمینه ساز یك فاجعه دانسته و معتقد است: «كشورهای مصرف كننده، این نماسازی ها را چنین توجیه می كنند؛
در آن كشورها كمی نور آفتاب، هرگونه اقدامی را توجیه می كند و قرارنگرفتن كشورهای پیشرو در استفاده از این نوع نماسازی در مسیر گسل های زلزله نیز توجیه دیگری است. آنها دچار بلیه توفان هستند كه آن را هم به صورت دقیق در محاسبات و قاب بندی پنجره ها و استحكام شیشه ها لحاظ می كنند.»
مهندس پورشیرازی، معتقد است با وقوع یك زلزله محتمل ۴ ریشتری، تمام این نماهای شیشه ای دچار سانحه خواهند شد. وی ادامه می دهد: «متاسفانه در نماهای شیشه ای هیچ توجهی به محاسبات مقاومتی نشده و نمی شود ضمن اینكه تعداد بیشتری از آنها نیز در خطرناكترین نقطه ممكن یعنی خیابان آفریقا به عنوان یكی از مسیرهای اصلی گسل غرب به شرق واقع شده است.
بحث نظارت بر چگونگی نماسازی ساختمان های تهران، هرچند از سوی عضو هیات مدیره انجمن شركت های ساختمانی به عنوان نقصی در عملكرد شهرداری عنوان می شود اما شهردار یكی از مناطق تهران با رد آن به ایرنا می گوید: «شهرداری نمی تواند در چگونگی نمای ساختمان های مردم دخالت كند. وگرنه خود ما نیز به خطرناك بودن اغلب نماهای كنونی از شیشه گرفته تا آلومینیوم و حتی سنگ های مرمر و گرانیت، معترف هستیم. اما هیچ قانونی به ما اجازه دخالت در این مورد را نداده است.»
اشاره شهردار منطقه ۱۴ تهران به كلی بودن تنها فصل مربوط به نماسازی ساختمان ها در قانون شهرداری ها است كه قانونگذار در آن تنها مالك را ملزم به نماسازی جهات مختلف كرده و از چگونگی یا اعمال محدودیت های آن هیچگونه سخنی به میان نیاورده است.
چه در صریح ترین جملات این قانون كه مربوط به ملك های دارای نماهای سنگ است، مالك ناگزیر از ایمن سازی نصب سنگ های ملك خود با پیچ یا بست آهنی ملزم به حذف كولر و لوله های تاسیساتی ساختمان از نماهای اصلی بنا در جهت بهسازی سیمای شهر شده است.
قرارگرفتن تهران در مسیر سه گسل زلزله خیز كشور و امكان دچارشدن شهر به ۵ بلیه از مجموع ۳۲ بلیه شایع در ایران، نداشتن كاربرد شیشه های رفلكس در ساختمان های تهران و همچنین كیفیت بعضاً نامناسب شیشه های تولیدی در داخل كشور كه برخلاف نمونه های اصل به هنگام سانحه همانند شیشه های معمولی خرد می شوند، جزو مهمترین دلایلی است كه عملاً شیوع استفاده از شیشه های «رفلكس» در نمای ساختمان ها و برج های شهر تهران را به یك خطر بالقوه برای شهر تبدیل كرده است.
خطری كه هرچند شهردار منطقه ۱۴، برطرف كردن آن را در گرو تصویب قانونی در مراجع بالا و اعطای اختیارات لازم به شهرداری جهت ممانعت و كنترل نوع نماسازی ساختمان ها می داند اما عمق فاجعه در انتظار، قطعاً آنچنان هست كه ایجاد محدودیت ها یا نظارت شدید در این امر چندان مورد مخالفت مردم و مراكز قرار نگیرد.
اطرافتان را خوب نگاه كنید! چندبار انعكاس تصویر خود را در بدنه ساختمان های كوتاه و بلند شهری ببینید. اینجا تهران است یك شهر شیشه ای تمام عیار كه تخریب اش در انتظار یك تلنگر است. دعا كنید اتفاقی نیفتد.