شهر غالبا با یك ماشین یا با یك اندام زنده مقایسه شده است .هرچند كه این مقایسه اكنون منتفی است . منتها این استعاره بیانگر ایده ای است كه به موجب آن شهر یك نظام سازمان یافته ، از یك ساختار كلی برخوردار است كه به اجزایی )محله ها( تقسیم شده است و وظایف خاصی را برعهده دارد این عناصر بنیادی زندگی شهری نتیجه تعامل كنشگران متفاوت و نهادهایی است كه در تولید و در استفاده از آنها همكاری می كنند. اینها نخستین نشانه های شهر به عنوان محصول اجتماعی هستند.
ایده نقشه غالبا با ایده شهر شریك است . اما آیا می توان شكل و خط سیرهایش را تبیین كرد. نقشه بیانگر فازهای اجرا و سازمان شهرها است .
در بسیاری موارد برآمدگی زمین جهت گسترش شهری را هدایت كرده و از توسعه شهر در اراضی كوهستانی و در دشت های سیل خیز جلوگیری كرده است . نقشه های شهر با شیب های زمین و شكل دره ها انطباق پیدا می كند. اما نمونه های زیادی وجود دارد كه نشان می دهند نقشه شهرها لزوما با پستی و بلندی های زمین هدایت نمی شود. به عنوان مثال نقشه شطرنجی سان فرانسیسكو به نظر می رسد با شیب ها انطباق نیافته است و یا بسیاری از شهرهای ژاپن در مناطقی ساخته شده اند كه در معرض خطر زمین لرزه است .
در واقع بازنماهایی كه جوامع از دشواری ها و از خطرات فیزیكی می سازند، یقینا وزن سنگینی دارند. به نظر دوركیم «این زمین نیست كه انسان را تبیین می كند، بلكه این انسان است كه زمین را تبیین می كند.» نقشه ها را می توان برحسب نظم های صوری قابل مشاهده متمایز كرد. با این وصف ، این نظم های صوری با علت های متفاوتی متناظرند. مثلا نقشه ای با ساختار مستطیل یا مربع با خیابان های عمود برهم ، سابقه تاریخی اش به كاستروم رومی و به شهرهای فونداسیون می رسد. نمونه آن را هم در شهرهای لوتی سور قرن 19 باز می یابیم و هم در شهرهایی مثل تول ، شیكاگو یا بوینس آیرس .
همین ملاحظات در مورد نقشه های مدور یا بیضوی نیز صدق می كند كه نمونه های آن را در اروپای غربی پس از هجوم بربرها مشاهده می كنیم : صورت نوعی شهرهای سده های میانی كه پیرامون یك قصر به صورت دایره های متحدالمركز و راه های شعاعی توسعه یافته است . این نقشه های شعاعی متحدالمركز رادر بسیاری از شهرهای اروپایی چون بروژ،وین و پاریس مشاهده می كنیم و بالاخره نقشه های مدرن با هندسه پیچیده هستند كه در راستای عزمی زیبایی شناختی و كاركردی ساخته می شوند. نقشه پاریس بسیار مدیون مساعی بارون هوسان در فاصله سال های 1853 و 1870 است . احداث راه های استراتژیك محله های فقیر نشین پاریس را شكافته و بافت قدیمی شهر را تقسیم كرده است این راه ها با اتصال به ایستگاه های راه آهن از بروز مشكلات ترافیكی و حمل و نقل عمومی در آینده پیش گیری كرده اند. در بارسلون ، «آنسانچه » نقشه شطرنجی با برش های قطری كه در 1859 برپایه طرح گسترش آلفونسوكردا طراحی شد، قصد داشت با بلوارهای كمربندی ، گسترش شهر را مهار كند.
باری ، نقشه شهرها بیانگر یك جفت و جوری فضاهای باز و بسته ، ساخته شده و ساخته نشده ، عمومی وخصوصی است هرچند تفسیر نقشه شهرهای امروزی بسیار دشوار است ، چون این نقشه ها دستخوش توسعه عظیم حومه ها شده اند، و این مجموعه حومه های شهر راه های حمل و نقل ، زمین های محصور و راه های دسترسی به برخی از مكان ها )اداری ،فرهنگی ، اقتصادی ( برای جمعیت ایجاد كرده اند. خلاصه كلام ، به نظر موریس هالبواكس ، نقشه شهر بازتاب انتخاب های آگاهانه یا ناآگاهانه جامعه ای است كه شهر را بنا می كند. جان كلام هالبواكس این است كه شهر تجسم اراده جمعی است كه گاهی ازنگاه تصمیم گیران درباه شهر پنهان می ماند.

توزیع مشاغل و مسكن
گوناگونی انواع مسكن و توزیع شان در شهر بارزترین نشانه های جدایی گروه های اجتماعی است . می گویند هر شهری در «محله های اعیان نشین »، «محله های فقیر نشین » و «محله های مشكل »اش را دارد و این اصطلاحات همان قدر كه رایج اند، محل منازعه نیز هستند. برای نمونه یك شهر اروپایی را در نظر بگیریم . روی نقشه ای با مقیاس 25000\1 عموما با چشم غیر مسلح می توان بافت قدیمی مراكز شهر را با ساختاری متراكم و فشرده ، مساكن مختلط و پراكنده تر از فضاهای پیرامون مركز، منطقه خطوط و اشكال هندسی كه نمایای مجتمع های مسكونی ارزان قیمت ساخته شده در دهه 60-1950 و بخش های خانه های شخصی ، ساخته شده در دهه 80-1970 كه پیرامون یك طرح همگن و گسسته از باقی بافت شهر گرد آمده اند، مشاهده كرد. كمی دورتر، مناطق پیرامون شهری را می بینیم كه در اطراف هسته های قدیم ده ایجاد شده اند و تعدادی «روستا شهری » كه در شهر كار می كنند و در خانه های شخصی یا در مزارع نوسازی شده سكونت دارند، به آنها دلبسته اند. این هسته ها، وقتی كه جاذبه هایشان مشاغل جدید را جذب می كند، به سرعت توسعه می یابند. این طرح نوعی ، البته خیلی ساده شده ، با انواع جمعیت های از لحاظ آماری شناخته شده متناظر است . در وهله اول ، هر نوع مسكن ، برحسب قیمت زمین و سیاست مسكن ، مشتریان متفاوتی دارد. اما متعاقبا سایر محافل اجتماعی می توانند این مسكن را تصاحب كنند.
در شهرهای اروپایی قیمت زمین شهری به نسبت دوری از مركز شهر گرایش به كاهش دارد، البته در صورتی كه شهر وظیفه مركز قدرت و آبرومندی اش را به درستی ایفا كند)حضور ادارات مركزی ، بانك های بزرگ ، مقر شركت های بزرگ ( قیمت زمین شهری در حوالی ایستگاه های حمل و نقل و در مسیر خطوط تازه تاسیس مترو افزایش می یابد.
بنابراین ، غالبا دشوار است كه در بخش هایی از شهر كه قیمت زمین در آن جا گران است ، مگر با مساعی خا دولت ، بتوان مساكن ارزان قیمت ساخت . از این رو، ساخت و ساز مسكن ارزان قیمت و صاحب خانه شدن قشرهای كم درآمد در جامعه تنها در بخش هایی كه قیمت زمین شهری ارزان تر است ، امكان پذیر است . باری ، ارزش زمین های شهری با بازنمایی هایی كه شهرنشینان از آن دارند رابطه تنگاتنگی دارد: دسترسی آسان ، حضور موسسات آبرومند، امكان تحصیل در «بهترین مدارس »، اما مسكن تنها عامل توزیع جمعیت در فضاهای شهری نیست . مكان یابی بنگاه های اقتصادی در این پویایی نقش مهمی ایفا می كند، زیرا خانوارها سعی دارند زمان ایاب و ذهاب روزانه شان را به حداقل برسانند. توزیع فعالیت های اقتصادی به راهبردهای بنگاه ها و به كیفیت فضاها بستگی دارد: در دسترس بودن نوعی نیروی انسانی ، استعدادهای توسعه یافته یك منطقه صنعتی ، روش های توزیع و وسایل ارتباطی ، امروزه از همان اهمیتی برخوردار است .