با سلام...
در این پست علت حضور کم شما در این انجمن را بیان کنید...
با تشکر...
نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام...
در این پست علت حضور کم شما در این انجمن را بیان کنید...
با تشکر...
اول از خودم بگم، متاسفانه تا چند روزی نیستم...
روز یک شنبه غروب متاسفانه با ماشین خودم با خونوادم رفتیم سنندج،که مادرم شک داشت که ماشین نقض فنی داره،منم سهل انگاری کردم که همش میگفتم ماشینم صفره و این حرفا! ولی متاسفانه روز یکشنبه مورخ 2/26 در منظقه ادب سنندج ماشینم بطور کلی رادیاتور و واشرسرسیلندرم منفجر شد! رفتیم مکانیک درستش کردیم و گفتیم واسه روز بعد جبران میکنم که خونوادمو میبرم مریوان اینا،ولی متاسفانه بازم ماشینم خطای بزرگی داد که صبحش رفتیم داخل شهرسنندج خواستم واسه خواهرزادم کادویی بخرم و واسه مامانم روسری بخرم!ولی اون اتفاق که مجـــدداً افتاد منم بعلت کم خوابی و خستگی شدید از جام افتادم و توو آمبولانس شهر سنندج به هوش اومدم، دیدم ماشینم نقض فنی جدیدی پیدا کرده! من از مردمان شهر سنندج رسماً تشکر میکنم که در این مقدر عجیب کمکم کردن.
خلاصه حرفم بگم... نه گلایه دارم از خدای خودم و نه ناشکری میکنم از کارهای خدای خودم... فقط از خدام میخوام چرا بیـــــن اینهمه بدبخــــــتی سر ما میاد؟! در این ماه میتونم بگم هرکســـــــــــی جای مـــــــــــن بود،میتونم شرط ببندم خـــــــودکشــــــــــی میکــــــــــرد... (صبر و تحملی که من دارم هیچکسی نمیتونه درکـــــــــــم کنه... یکــــی بود به من میگفت تو که جوونی،مجــردی! چه سختی داری پسر؟! منم با سکوت گوشیمو نشونش دادم و عکس دستا و سر و صورت مادرمو نشون دادم و نیش خندی زدم و هیچی نگفـــت فقـــط اشـــک ریخـــت... منم گفتم نمیخوام دلت واسه حالم بسوزه،میخوام درکـــــ کنــــی...
در زمونه ای هستیم... که بخوای حرف دلتو پیش هرکســـی بـــزنی، اون کـــــــس رهــــــــات میـــکنه...
با عرض معـــذرت تا چنـــد روزی تعـــطیل هستـــم...( سر میـــزنم امـــا خیــلی کــوتاه )